دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وصیت نامه» ثبت شده است

به نام خدای مهدی عج




"شهید امیر فناخسرو".از رزمندگان اطلاعات و عملیات لشگر ۲۷ حضرت محمّد رسول اللّه {صلی اللّه علیه و آله و سلم}.


دانشجوی سال دوم، رشته مهندسی ساختمان.

شهادت= فروردین ۱۳۶۷حلبچه، عملیات بیت المقدس۴."دیگر تحمل ندارم در این شهر پُر از فساد و معصیت بمانم"

بخشی از وصیتنامه شهید:.« مرا به سوی خودت بخوان ای معبود من دیگر تحمل ندارم که تک تک همه دوستانم از دستم بروند و باز هم در این شهر پُر از فساد و معصیت بمانم حالا دیگر تنها شدم به هر مؤمن و پاکدامن و پاکدلی دل بستم، مدتی نگذشت که از دستم رفتند...آنها از صِنف خوبانند، باید هم بروند، ولی ما چه کنیم؟ و این همه درد ....حسین(ع) جان، هر سال که محرم می شود، وقتی می خواهیم برایت سینه بزنیم، یکسری از بچه ها از میانمان می روند، یعنی سهمیه هر سال را گلچین می کنندمی خواهم بگم: حسین(ع) جان، هی محرم می آید، باز ما می مانیم با این همه گناه و معصیتپس کی نوبت به ما می رسد؟حسین(ع) جان سال ۶۴محرم با حسین نوروزی، دایی فخرا (شهید علیرضا فخر) و دیگر بچه ها بودیم آنها شهید شدند، جای ما پیش آنها خالیه سال ۶۵ محرم شد، جلال توکلی و بابایی و دیگر عزیزان سال ۶۶ محرم شد محمد فوقانی و یکسری دیگر از بچه ها برادر و دوست عزیزم نادر(فناخسرو) به شهادت رسید.خدا یک خواهشی دارممحرم سال ۶۷ در راه است، هنوز ماه رمضانت نرسیدهیعنی می شه ما را هم جز این قافله ات قبول کنی؟؟؟ ...».

شهید امیر فناخسرو عاقبت به آرزویش رسیددو ماه بعد از شهادت برادرش شهید نادر فناخسروو قبل از آغاز ماه محرم سال ۱۳۶۷ در آستانه ماه مبارک رمضان در حلبچه به مقام شهادت رسیدو فراق و دوری اش از برادر و دوستانش به پایان رسید.

مزار شهید امیر فناخسرو در کنار مزار پدرشگلزار شهدای امامزاده علی اکبر (ع) چیذر.حاج علی اکبر فناخسرو پدر شهیدان فناخسرو از فرماندهان و جانبازان ارتش بود که در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ در حین روایتگری برای کاروان های راهیان نور در دوکوهه از دنیا رفت و در کنار مزار پسرانش به خاک سپرده شد.

منبع:
https://www.instagram.com/p/_8S11Hwps2/




http://www.afsaran.ir/link/1176216
http://mehrdadz.blog.ir/post/307
http://hadinet.ir/view/post:8325526


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۸ ، ۰۲:۲۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس





زینب ۵ ساله‌اش می‌گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟

به نام خدای شنهای طبس
همسر شهید مدافع حرم ، عبدالله باقری:
در وصیت نامه اش نوشته بود:
بچه‌ها گل‌های زندگی من هستند، مثل خودت تربیتشان کن/ به خاطر همه نبودن‌هایم عذر می‌خواهم «بچه‌ها گل‌های زندگی من هستند، مراقبشان باش و مثل خودت تربیتشان کن، اگر برگشتم که ان شاالله جبران می‌کنم و اگر نیامدم باز هم بخشش از شماست،به خاطر همه غیبت‌ها و نبودن‌هایم عذر میخواهم.» زینب می‌رفت داخل کوچه و عکس‌های پدرش را می‌بوسید/مردم با دیدن این منظره بیشتر گریه می‌کردند

زینب آن روز رفت منزل عمویش،شب هم که آمد و عکس‌ها را که به دیوار زده بودند و دیده بود، دائم می‌رفت جلوی پنجره و نگاه می‌کرد و می‌خواست که فقط به کوچه برود. آن موقع هم هوا سرد بود. می‌گفت: «می‌خواهم بروم توی کوچه و عکس بابا را ببوسم.» داخل کوچه هم که می‌رفت، این حرف‌ها را می‌زد و عکس‌ها را میبوسید و مردمی که بیرون ایستاده بودند و این منظره را می‌دیدند، بیشتر گریه می‌کردند. خیلی سخت بود. آن یک هفته‌ای که می‌خواستند پیکر را بیاورند، دائم بیرون بود و طاقت نداشت در خانه بماند.

الان چه درکی از شهادت پدرش دارد؟

وقتی همه می‌گویند که تیر خورده، کمی میفهمد. ما به زینب می‌گوییم:«بابا زنده و در بهشت است» میگوید: «نخیر شما دروغ می‌گویید، بابای من مرده، چرا الکی می‌گویید که بابایم زنده است» خیلی متوجه نمی‌شود و مثلا وقتی من می‌گویم:«بابا بهشت است» می‌گوید:«خب برویم بهشت یا این که ما کی بهشت می‌رویم؟» می‌گویم:«ما هر موقع کارهای خوب کنیم، بعد بهشت می‌رویم» می‌گوید:«بهشت تلفن ندارد تا من با بابا حرف بزنم؟ خب من دلم تنگ شده و می‌خواهم صدایش را بشنوم، چرا نمی‌آید، بابا دلش برای ما تنگ نمی‌شود؟» که من می‌گویم:«بابا زنده است و می‌تواند ما را ببیند.» شبی که عکس پیکر پدر را دید؛ صورتش خیس خیس بود

زینب نمیخواهد بگوید که گریه میکند و همیشه وقتی گریه‌اش میگیرد، فقط میگوید:«چشمم میسوزد» یا سر چیزهای مختلف بهانه میگیرد و از آن طریق گریه میکند. وقتی حرف میزنیم یا فیلم و عکس می بینیم یا نشان میدهند، میگوید:«خوابم می‌آید.» و میرود زیر پتو گریه می‌کند. زیاد حرف نمی‌زند...
.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/28/1215716
.


زینب ۵ ساله‌اش می‌گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/28/1215716


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۸ ، ۰۰:۵۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






( جملات حکیمانه از شهید حاج حسین خرازی)

اگر برای خدا جنگ می‌کنید احتیاج ندارد به من و دیگری گزارش کنید. گزارش را نگه دارید برای قیامت. اگر کار برای خداست گفتنش برای چه؟

اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین (ع) را در آغوش بگیریم

کلامی‌ و دعایی جز این نباید داشته باشیم:

«اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.»

جنگ معامله با خداست، خدا خریدار، ما فروشنده، سند قرآن، بهاء بهشت.

این جنگ را با خون پیش میبریم .

انشا الله مردمان اصفهان بتوانند سربازان خوبی برای امام زمان باشند .
ما لشگر امام حسینیم، حسین وار هم باید بجنگیم .

در مشکلات است که انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه کنید که دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم.

هر چه که می‌کشیم و هر چه که بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.

مطبوعات ما جنگ را درشت می‌نویسد، درست نمی‌نویسد.
من علاقمندم که با بی‌آلایشی تمام، همیشه در میان بسیجی‌ها باشم و به درد دل آنها برسم.

همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند.



#شهید #خرازی #شهید_خرازی #شهدا #شهادت #خاطره #حاج_حسین_خرازی #راه_شهدا #حسین_خرازی #شهید_حسین_خرازی #اصفهان #شهدای_اصفهان #دفاع_مقدس #ایران #عراق #خدا #خداوند #جنگ #نصرت_الهی #


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۰۱:۰۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






وصیت نامه شهید مجتبی بابایی زاده شهید مبارزه با پژاک:

بسم الله الرحمن الرحیم
شهادت می دهم به خدای واحد، پیامبر من محمد(ص)، امام علی(ع) ولی و وصی خدا. خدایا این نوشته ها قبل از اینکه برای بازماندگان من باشد برای توست و درددلی با توست چون این ناله ها متعلق به لحظه جدایی از دنیا است و مربوط به لحظه ای است که دارم آزاد می شوم پس چون از شرایط آن لحظه مطلع نیستم و نمی دانم در چه حالی هستم پیش دستی نموده و سعی بر آن دارم طلب استغفار کنم. و چه خوب است که انسان از لحظه مرگش مطلع نیست و موت بی خبر به سراغ آدمی می آید اگر این چنین نبود چه بسا آدمی به واسطه آگاهی از لحظه مرگش تا دقایقی قبل از مرگ به خدا فکر نمی کرد و چه گناهانی که مرتکب نمی شد و در لحظه مرگ استغفار می نمود و چنین دنیایی چه می شد ولی الحق که جای حق نشسته و اینجاست که عدالت تو در آزمون خودنمایی می کند.
 
خدایا وصیتم را در چند قسمت و برای هر مخاطب می نویسم ابتدا به خالق عزیز خودم این یگانه باور صادق. خدایا من به جایی رسیده ام که انسان روزی باید بمیرد پس تلاش برای بقاء را نمی پسندم. خدا عیبی ندارد که باور خودم را در مورد شهادت و آزادگی اعلام کنم چرا که می دانم خدای من سخت گیر نیست. خدایا برای من شهادت لحظه ای است که در اوج آمادگی جان می دهم چون در عصر ما این باور است که شهید باید در راه جهاد و در معرکه نبرد با کفار شهید شود ولی سؤال من از آن این است که کافر برای پیروزی کفرش به معرکه جنگ و با سلاح تفنگ و شمشیر می آید. پس اگر این چنین بود تاکنون با اولین جنگ باید تکلیف حق و باطل مشخص می شد. پس من این را آموختم که اسم شهید آن هم از نظر زمینیان مهم نیست بلکه مهم آن است که تا دقایق آخرین عمرم در صف حق جویان و در تقابل با ظالمان باشم.
 
حالا این صف ممکن است در جبهه باشد یا در خیابان شهرم و یا در هر جایی دیگر که ظلم شود خدایا در این مدت زمان عمرم که نمی دانم که کم بود یا زیاد قصد خدایی بودن داشتم ولی در مواردی دشمن تو شیطان مرا اغفال نمود خدا طلب عفو و مغفرت می کنم خدایا باز هم به من فرصتی بده تا در لحظه جان کندن بتوانم این کلمات را بر زبان بیاورم.
 
خداوندا عمر من همزمان شد با شروع حکومت الهی و اسلامی از وقتی که خوب و بد را هم تشخیص دادم تمام عشقم به این انقلاب بود در زمان حیات خمینی کبیر کودکی بیش نبودم. البته حسرت نمی خورم چون بعد از آن پیر بزرگ سایه ولی و امامی دیگر بر سر این ملت ماند خدایا خودت خوب می دانی که از همان نوجوانی عشق به ولایت در من زنده شد که البته شیعه اثنی عشری غیر از این مقبول نیست که البته خانواده ام بخصوص برادران بزرگترم در انتخاب این واقعیت بی تأثیر نبودند که انشاءالله هم من و هم آنان تا آخر عهد نشکنیم و ثابت قدم باشیم.
 
خدایا دعا می کنم که مرگ من فایده ای برای خلق خودت و دین خودت داشته باشد که خود آن را شهادت نامیده ای و شهادت من رو به دشمن و قاتلان من از شقی ترین و ظالم ترین دشمنان تو باشد، ملیت و دین ظاهر آنها برایم فرقی ندارد، مهم این است که در مقابل دشمنان تو شهید بشوم. خدایا مرگ مرا حادثه ای طبیعی قرار نده، خدایا مرگ مرا شرافتمندانه و جوانمردانه قرار بده. خدایا کمکم کن که قبل از شهادت سهمی در انتقام ظلمی که در حق محمد و آل او شد داشته باشم و خدایا تمام دغدغه های من را خودت می دانی، رحمت و عنایت را از این ملت و این حکومت و این رهبر کم نکن.
 
و اما ملت عزیزم:
ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. ملت عزیزم ای آزاده ترین ملت مبادا لحظه ای شک و تردید کنید که شک و تردید برای شما مصائب و مشکلاتی ایجاد می کند. اگر امروز نزد خدا و اولیای خدا آبروئی دارید، از یقین و ایمانتان است.
 
ملت عزیز ولایت و شهداء را فراموش نکنید که فراموشی این ثروت ها برای شما اسارت و ذلت می آورد. ولایت گوهری است که با داشتن آن تمام گوهرها را در پیش خود دارید و خودتان خوب می شناسید، که در ادعا خدا و پیامبر دارند ولی در ذلت هستند می دانید چرا؟ چون ولایت ندارند واقعا که مکمل بعثت جهاد بود و مکمل جهاد غدیر بود و اگر غدیر نبود بعثت هم نمی ماند.
 
ای ملت آزاده به گوشه کنار خود نگاهی بیندازید ببینید چه خبر است. از آمریکا گرفته تا اروپا و آسیا و آفریقا جایگاه خود را ببنید که هر چه دارید از این انقلاب است. اهداف انقلاب را فراموش نکنید ولایت را تنها نگذارید که اگر نبود مبارزه شهدا با هوای نفس آزادی بدست نمی آمد.
 
به مدیران و خدمتگزاران نظام می گویم نگاه خمینی و خامنه ای به راه شماست مبادا لحظه ای از یاد خدا و ملت غافل شویم. مبادا خود را از فرهنگ جهاد و شهادت جدا کنید. مبادا بین شما و خانواده شهداء فاصله ای بیفتد مبادا از آنهائی باشید که بخاطر عملتان در زمان ظهور جزء دشمنان حضرت حجت(عج) باشید.
 
مبادا در خانه ای محکم و مستحکم زندگی کنید و در گوشه ای دیگر از شهر خانه های خشتی دست در مقابل تندبادهای زندگی وجود داشته باشد و مبادا کم کاری شما دچار زجر و سختی شود که در این صورت وای بر شما باد و پیام آخر به کارگزاران و مدیران و مدیران نظام، نکند لحظه ای در ولایت شک کنید و حضرت امام خامنه ای را تنها بگذارید که هر چه داریم از ولایت است.
 
و اما خانواده عزیزم:
پدر و مادرم لحظه ای بعد از شهادت من به خود سختی راه ندهید که با آشنایی که از شما دارم انشاءالله هیچ سختی ندارید، پدر و مادرم در این مدت ۲۰ و چند ساله که در کنار شما بوده ام برای شما بسیار زحمت و سختی داشتم مرا حلال کنید.
 
اگر کوتاهی کردم اگر بی احترامی کردم از خدا طلب عفو و بخشش دارم با تمام وجود شما را دوست داشتم ولی شاید به روی خود نمی توانستم بیاورم. مبادا بخاطر شهادت من ادعای سهم و سهم خواهی کنید که شما حقیقتاً حق الله را بجا آورده اید و اجر شما ابدی و جاودانی است و مبارک باد بر شما ای کاش می شد در لحظه جان کندن بوسه ای بر زیر پای شما می زدم ولی نمی دانم در کجا و چطور به شهادت خواهم رسید که امیدوارم در دل خاک دشمن به شهادت برسم چون اگر در خانه خود شهید بشوم احتمالاً نشانه آن است که از ضعف ما دشمن به ما احاطه داشته است که انشاءالله این چنین نیست.
 
پدر و مادر و خانواده عزیزم انقلاب و ولایت را از یاد مبرید که انتظار خدا از شما بیشتراست چون شما خودتان صاحب این انقلاب هستید، شما بخصوص برادرانم از این به بعد باید بیشتر مراقب خود باشید به واسطه خانواده شهید بودن. نظراتتان، اعمال شما، رأی شما زیر ذره بین دوست و دشمن است مبادا با رأی خود شیطان را خوشحال کنید. شما را می شناسم برادرانی هستید پیرو ولایت و مطیع رهبر و این روحیه را هر چه بیشتر تقویت کنید تو را به خدا از انقلاب و ملت سهم خواهی نکنید.
 
مواظب فرزندان و اولاد خود باشید که خدایی ناکرده با آبروی شما بازی نکنند. فرزندانی مؤمن و باتقوا برای انقلاب مهدی(عج) تربیت کنید و دین خود را به انقلاب و اسلام ادا کنید.
 
خواهران عزیزم، ای ارزش های عزیز خانوادگی، ای وارثان حضرت فاطمه(س) از باب عزیز بودنتان جملاتی کوتاه برای شما می نویسم. از شما خواهش می کنم نماینده ای برای من باشید توجه بیشتری از جانب دوست و دشمن به شماست. پس مواظب باشید بازی روزگار شما را پیش خدا شرمگین نکند.
 
دوباره می گویم اسلام، انقلاب و ولایت را فراموش نکنید که آبروی همه ما در گروی همین هاست و چه زیباست سیاهی چادر شما. نمی دانم این چه حسی بوده چادر شما به من می داد اما می دانم که با دیدن آن امید، قوت قلب و آبرو می گرفتم باور کنید چادر شما نعمت است، قدر این نعمت را بدانید که به برکت مجاهدت حضرت زهرا(س) بدست آمده است.
 
امیدوارم که هرگز رنگ سیاه چادر شما کم رنگ و پریده نشود و خدا نکند که روزی حجاب شما کم رنگ و کم اهمیت شود که اگر خدائی ناخواسته اینچنین شود اصلا دوست نمی دارم به ملاقات من سر مزار بیائید. و شما را قسم به خدا و امام که با عفت خود مایه سربلندی خانواده مان شوید و یادتان نرود که یکی از بزرگترین وظایف یک زن مسلمان تربیت فرزندانی خوب و مؤمن است برای مملکت پس از وظیفه اصلی خودتان باز نمانید که جامعه ما نیاز به تربیت صحیح دارد و به شما خانواده عزیزم می گویم که بعد از شهادت من دارائی که از من بجا ماند مقداری از آن را بیاد لب تشنه حضرت ابا عبدالله و لب تشنه خودم هنگام شهادت آبسردکن تهیه کنید و در نقاط شلوغ نصب کنید تا خیل رهگذران بنوشند.
http://yon.ir/14027

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۷ ، ۰۱:۰۰
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج



افسران - راز عکس شهیدی که ، در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود چیست؟!


راز عکس شهیدی که در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود!
شنیده ها و گفته های بسیاری از این شهید عزیز در محیط مجازی و عکس زیبای او با آن بادگیر و سربندی که بر لوله اسلحه اش بسته بود منتشر شد، اما این امر نتوانست قانعمان کند که چه رازی در این عکس نهفته است که اینچنین همه ما شیفته اش شده ایم.

گاهی زیبایی و جمال ظاهر حکایت از باطن زیباتر دارد و شهید محمد رسول رضایی اینچنین بود. عکس او بسیار زیبا و اثرگذار است؛ اما این زیبایی در مقابل زیبایی روح بلند شهید بسیار اندک است. او در کودکی رفتاری کریمانه داشت که فقط از مردان بزرگ انتظار می رود. در سرمای سرد زمستان که از سحرگاه مردم در صف نفت برای نوبت با یکدیگر مشاجره داشتند، شهید محمد رسول بعد از گرفتن سهمیه خود، وقتی پیرزن ناتوانی را می بیند سهمیه خود را به او بذل می کند و دست خالی به خانه بازمی گردد و شاید که دعای آن پیرزن او را به آرزوی خویش رسانده باشد.

راز عکس شهیدی که در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود!
عکسی که در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود

به گزارش «تابناک»، چندی پیش که یکی از رزمندگان دفاع مقدس خاطره ای در خصوص عکس شهید گمنامی که در اتاق رهبر معظم انقلاب نصب شده بود، منتشر کرد و گفته شد که اتفاقی مادر شهید هادی ثنایی‌مقدم این عکس را شناسایی کرده است، شنیده ها و گفته های بسیاری از این شهید عزیز در محیط مجازی و عکس زیبای او با آن بادگیر و سربندی که بر لوله اسلحه اش بسته بود منتشر شد، اما این امر نتوانست قانعمان کند که چه رازی در این عکس نهفته است که اینچنین همه ما شیفته اش شده ایم.

تا اینکه چند روز پیش یکی از خانواده های شهدا در تماس با «تابناک» اظهار کردند که این عکس متعلق به شهید بزرگوار محمد رسول رضایی بوده است و عکس ها و مدارکی دال بر این موضوع به ما ارائه دادند و این جوان سیزده ساله راز تمایزش را برایمان برملا کرد.

در تشییع جنازه شهید محمدرسول رضائی، دانش آموز 13 ساله مدرسه راهنمائی امیرکبیر اسدآباد همدان صحنه ای رخ داده بود که تا کنون شاید در تشییع هیچ شهید دیگری از شهرها و حتی کشور اتفاق نیفتاده بود و دیگر هیچ گاه تکرار نشده است.

محمدرسول به دوستانش وصیت کرده بود؛ «در تشییع جنازه ی من پرچم آمریکا را به آتش بکشید تا مردم بدانند من ضدآمریکایی و تابع ولایت فقیه هستم.»

آری او اینچنین بود که بر دیواره اتاق رهبر معظم انقلاب نصب شده و روح بلند و استکبار ستیز او بود که سال ها پیش به عنوان کوچکترین شهید اسدآباد همدان در تشییع جنازه اش پرچم آمریکا را همکلاسی هایش به آتش کشیدند و نه فقط بر دیوار رهبر که بر دیواره شهر و بسیاری از دیوارهای دیگر نصب شده بود.

او از همان اوتادی بود که حضرت روح الله در وصفش می فرمود: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».

چشمان حق بین این شهید 13 ساله گویی تمامی جنایات گذشته و آینده تاریخ آمریکا علیه ملتش و اسلام را دیده بود که اینچنین بغض مقدس خود را در وصیت نامه اش ابراز کرده است. بر خلاف بعضی از افراد کوته بین که حافظه تاریخی خود را تعطیل کرده اند و یا آنقدر خوش بین هستند که فکر می کنند شیطان بزرگ تغییر ماهیت داده است.

شهید محمد رسول رضایی در 19/4/53 در اسد آباد همدان متولد شد و در حالی که به عنوان بزرگترین فرزند خانواده کمک حال پدر و مادر بود و دانش آموز 13 ساله مدرسه راهنمائی امیرکبیر اسدآباد به حساب می آمد؛ با دستکاری در شناسنامه اش عازم جبهه های حق علیه باطل شد و در بار دوم اعزام خود در عملیات بیت المقدس 2 به تاریخ 30/10/66 در ارتفاعات‌ غرب‌ شهر ماووت‌ عراق‌ به فیض شهادت نائل آمد. آنچه در ادامه می خوانید وصیت نامه زیبا و جان بخش این شهید بزرگوار است.

بسم الله الرحمن الرحیم
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم برزقون»

گمان نکنید آنانکه در راه خدا به درجه رفیع شهادت نائل گشته اند مرده اند بلکه زنده اند و در پیشگاه خداوند روزی می خورند.

با درود و سلام به اسلام راستین و مهدی موعود (عج) و با درود و سلام بر نایب بر حقش امام بت شکن و رزمندگان کفر ستیز و شهدای گلگون کفن اسلام از صدر تا به حال وصیت نامه خود را شروع می کنم. خدایا تو می دانی که من جز برای رضای تو به جبهه نیامده ام. من برای کمک به مستضعفان و مبارزه با ظلم و استکبار جهانی به جبهه آمده ام تا انتقام شهدای خرمشهر و انتقام شهدای اسلام را بگیرم. آمده ام تا انتقام خون بچه های شیرخوار را که در زیر بمباران وحشیانه صدام به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند بگیرم و نگذارم که حق انان پایمال گردد.

از شما امت حزب الله می خواهم که جبهه ها را خالی نگذارید. امام عزیزمان را تنها نگذارید. مراسم دعای کمیل و دعای توسل را هر چه با شکوه تر بر پا کنید و در تشییع جنازه من پرچم آمریکا را به آتش بکشید تا مردم بدانند که من ضد آمریکایی و تابع ولایت فقیه هستم.

خطاب به پدر و مادر عزیزم. از پدر و مادرم می خواهم که برای من گریه نکنند و از اینکه من شهید شدم نار احت نباشید بلکه خوشحال باشید که فرزندی را بزرگ کرده اید و او را در راه دین و قرآن و در راه وطن قربانی کرده اید و در آخر از تمام اهل خانواده و قوم و خویشان حلالیت می خواهم و می خواهم که راهم را ادامه دهند.

#راز #عکس #شهید #دیوار #اتاق #رهبر #انقلاب #امام #خامنه_ای #وصیت_نامه #وصیتنامه #اتش_زدن #پرچم  #آمریکا #تابع #ولایت_فقیه #ضد_امریکایی #اسرائیل #شهدا #دفاع_مقدس #جنگ_تحمیلی #سرباز #وطن #حزب_الله #امام_خمینی #خون

بازنشر:

 http://www.afsaran.ir/link/1238826
http://mehrdadz.blog.ir/post/463

http://goftemannews.com/46483
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910627000183


راز عکس شهیدی که در اتاق رهبر انقلاب نصب شده بود!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۵ ، ۰۴:۱۶
مهرداد بچه مثبت
به نام خدای مهدی (ع)





متن وصیت نامه سردار شهید ، حسین همدانی:
بسم‎‌الله الرحمن الرحیم

سپاس خدای را که نعمت‌ها فراوان بر ما ارزانی داشت و فراوان شکر که در عصر خمینی (ره) حیاتمان قرار داد، همه پدران و مادران ما در آرزوی این دوران بودند و ندیدند اما ما دیدیم.

دوران احیای اسلام عزیز و عزتمندی ملت‌های مسلمان، مقاومت مجاهدان سپاه اسلام، عصر تحول و شکوه و عظمت در جهان اسلام، عصر بیداری ملت‌ها، عصر زوال طاغوت‌ها، عصر فروپاشی قدرت‌های استکباری و عصر برگشتن به خویشتن.

خدا را هزاران شکر به خاطر نعمت‌هایش، نعمت زندگی در هشت سال دفاع مقدس، زندگی با مجاهدینی که محبوب خدا بودند و میهمان خدا شده‌اند.

زندگی در کنار ملتی که خوش درخشیدند و در مقابل همه توطئه‌ها و فشارهای سنگین دشمنان تسلیم نشدند و مدل شدند، نمونه شدند در بین ملت‌ها که سرآمد همه آنها پدران، مادران، همسران و فرزندان شهیدان گرانقدر ما هستند.

چه افتخاری بالاتر از آنکه آزادگان ما و جانبازان ما و خانواده مقاومشان صبر را شرمنده کردند و 10 سال در اردوگاه‌های حزب بعث صفحه زرین بر تاریخ این ملت نگاشتند. جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را بر ما تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.

خدای بزرگ را شکر به خاطر نعمت‌ برخورداری از ولایت، ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع).

مگر می‌توان از نعمت بزرگی که خدای مهربان به ما داده برآییم. نعمت ولایت فقیه، امام بزرگوارمان، آن پیر جمارانی؛ نعمت جانشین خلف آن، علی زمانمان که ادامه‌دهنده همان راه و کاروان انقلاب را چه مدبرانه و زیبا از همه گردنه‌ها و کمین‎ها عبور می‎دهد اما نه، باید بیش از این شاکر باشیم نه زبانی، بلکه عملی مثل شهیدانمان لبیک بگوییم.

بنده حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد، وسوسه می‎شدم، نق می‎زدم، در درونم اعتراض ایجاد می‌شد اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم، پشیمان می‌شدم، توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود.

خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان و خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم.

از همه دوستان و آشنایان حلالیت می‎طلبم، از امام و مولایم حضرت آیت‌الله‎العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مدظله‌العالی) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی و کوتاهی مرا ان‌شاالله به لطف و بزرگواری خودشان ببخشند.

از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم که نمی‌توانستم خدمتگزار خوبی باشم؛ مرا حلال کنند.

تشکر دارم از همسر عزیزم که همسنگر و همراه خوبی بودند، خداوند ان‌شاالله این عمل شما را ذخیره آخرت قرار دهد و اما سفارش می‌کنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار. قانع باش در مقابل کمبودها یا کم‎مهری‌ها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند، عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.

فرزندانم را سفارش می‌کنم و تأکید بر حفظ ارزش‌های اسلام عزیز و نظام مقدس جمهوری اسلامی که با حفظ ارزش‌هایش می‌توانند تأثیرگذار و مدل و الگو باشند، حجاب برتر بر شما واجب است رضایت پدر پیر شما با حفظ ارزش‌هاست. سعادتمندی و عاقبت به خیری شما را از خدای مهربان خواستارم.

برای خواهرانم و برادرم و فرزندان عزیزشان آرزوی سعادتمندی دارم، بسیار دوستان خوبی داشتم که یکایک آنها و زندگی با آنها همیشه در ذهن و خاطراتم ماندگار است و به این دوستی مفتخر هستم.

از همه آشنایان و دوستان می‌خواهم در صورت امکان یک روز برایم نماز و روزه به جای آورند؛ اگر ان‌شاالله در آن عالم دیگر باز هم در کنار شما عزیزان باشم، جبران کنم!

هیچگونه بدهی ندارم و به کسی هم بدهکار نیستم، اما اگر کسی طلبکار بود بدهی را بدهید چون حتما یادم نبوده،

به امید رحمت خدایم، خداحافظی با شما و طلب مغفرت بنده گنهکار  حسین همدانی.

http://tabnak.ir/fa/news/539636

#متن #وصیت_نامه #سردار #شهید_حسین_همدانی
#شهادت #شهید #اسلام #داعش #تروریست #بازی_دراز #عملیات #منطقه


http://www.afsaran.ir/Link/1114839
http://mehrdadz.blog.ir/post/195
http://www.cloob.com/u/bachemosbatm/121493774
http://sangariha.com/view/post:6794619/1445040252/
http://hadinet.ir/view/post:8321147



جانبازان ما با تحمل دردهای فراوان حجت را تمام کردند که باید مقاومت را ادامه داد.
سفارش می‌کنم که همیشه بدهکار به انقلاب و نظام باشید و نه طلبکار آن
عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
از امام و مولایم (امام خامنه‌ای) که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی میکنم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۰۴:۲۸
مهرداد بچه مثبت