دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

به نام خدای شنهای طبس





زینب ۵ ساله‌اش می‌گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟

به نام خدای شنهای طبس
همسر شهید مدافع حرم ، عبدالله باقری:
در وصیت نامه اش نوشته بود:
بچه‌ها گل‌های زندگی من هستند، مثل خودت تربیتشان کن/ به خاطر همه نبودن‌هایم عذر می‌خواهم «بچه‌ها گل‌های زندگی من هستند، مراقبشان باش و مثل خودت تربیتشان کن، اگر برگشتم که ان شاالله جبران می‌کنم و اگر نیامدم باز هم بخشش از شماست،به خاطر همه غیبت‌ها و نبودن‌هایم عذر میخواهم.» زینب می‌رفت داخل کوچه و عکس‌های پدرش را می‌بوسید/مردم با دیدن این منظره بیشتر گریه می‌کردند

زینب آن روز رفت منزل عمویش،شب هم که آمد و عکس‌ها را که به دیوار زده بودند و دیده بود، دائم می‌رفت جلوی پنجره و نگاه می‌کرد و می‌خواست که فقط به کوچه برود. آن موقع هم هوا سرد بود. می‌گفت: «می‌خواهم بروم توی کوچه و عکس بابا را ببوسم.» داخل کوچه هم که می‌رفت، این حرف‌ها را می‌زد و عکس‌ها را میبوسید و مردمی که بیرون ایستاده بودند و این منظره را می‌دیدند، بیشتر گریه می‌کردند. خیلی سخت بود. آن یک هفته‌ای که می‌خواستند پیکر را بیاورند، دائم بیرون بود و طاقت نداشت در خانه بماند.

الان چه درکی از شهادت پدرش دارد؟

وقتی همه می‌گویند که تیر خورده، کمی میفهمد. ما به زینب می‌گوییم:«بابا زنده و در بهشت است» میگوید: «نخیر شما دروغ می‌گویید، بابای من مرده، چرا الکی می‌گویید که بابایم زنده است» خیلی متوجه نمی‌شود و مثلا وقتی من می‌گویم:«بابا بهشت است» می‌گوید:«خب برویم بهشت یا این که ما کی بهشت می‌رویم؟» می‌گویم:«ما هر موقع کارهای خوب کنیم، بعد بهشت می‌رویم» می‌گوید:«بهشت تلفن ندارد تا من با بابا حرف بزنم؟ خب من دلم تنگ شده و می‌خواهم صدایش را بشنوم، چرا نمی‌آید، بابا دلش برای ما تنگ نمی‌شود؟» که من می‌گویم:«بابا زنده است و می‌تواند ما را ببیند.» شبی که عکس پیکر پدر را دید؛ صورتش خیس خیس بود

زینب نمیخواهد بگوید که گریه میکند و همیشه وقتی گریه‌اش میگیرد، فقط میگوید:«چشمم میسوزد» یا سر چیزهای مختلف بهانه میگیرد و از آن طریق گریه میکند. وقتی حرف میزنیم یا فیلم و عکس می بینیم یا نشان میدهند، میگوید:«خوابم می‌آید.» و میرود زیر پتو گریه می‌کند. زیاد حرف نمی‌زند...
.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/28/1215716
.


زینب ۵ ساله‌اش می‌گوید: بهشت تلفن ندارد، من با بابا حرف بزنم؟

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/07/28/1215716


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۳/۲۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی