دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

به نام خدای مهدی عج







برخورد آموزنده شهید ابراهیم هادی با خانم بدحجابی که به او فحش داده بود.

با ابراهیم هادی پاییز سال 61 با موتور به سمت میدان آزادی میرفتیم میخواستم ابراهیم را برای عزیمت به جبهه به ترمینال برسانم. یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد. خانمی کنار راننده نشسته بود که حجاب درستی نداشت.نگاهی به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد.

ابراهیم گفت: سریع برو دنبالش!

من هم با سرعت به سمت ماشین رفتم. بعد به ماشین اشاره کردیم بیا کنار! با خودم گفتم این دفعه حتما دعوا میکنه.

اتومبیل کنار خیابان ایستاد ما هم کنار ان متوقف کردیم. منتظر برخورد ابراهیم بودم. ابراهیم کمی مکث کرد و همینطور که روی موتور نشسته بود با راننده سلام و احوالپرسی گرمی کرد!

راننده که تیپ ظاهری ما و برخورد خانمش را دیده بود ، توقع چنین سلام و علیکی را نداشت!

بعد از جواب سلام ابراهیم گفت: من خیلی معذرت میخواهم خانم شما فحش بدی به من و همه ریش دارها داد. میخواهم بدونم که ... راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد ، بیجا کرد! ابراهیم گفت: نه آقا اینطوری صحبت نکنید. من فقط میخواستم بدانم آیا حقی از ایشان گردن بنده است؟ یا من کار نادرستی کردم که با من اینطور برخورد کردند؟

راننده اصلا فکر نمیکرد ما اینگونه برخورد کنیم. از ماشین پیاده شده و صورت ابراهیم را بوسید و گفت: نه دوست عزیز شما هیچ خطایی نکردی. ما اشتباه کردیم. خیلی هم شرمنده ایم و بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد و رفت.

منبع:
کتاب سلام بر ابراهیم صفحه 173, 174

#کتاب #سلام_بر_ابراهیم #ابراهیم_هادی #دفاع_مقدس #موتور_سوار #زن_بدحجاب #بی_حجاب #برخورد #حکمت_آموز #انسانیت #اخلاق #شهید_هادی #راننده
#بسیجی_ریش_دار #ریشو #ظاهر_بسیجی #حزب_الله #شهید_ابراهیم_هادی #معذرت_خواهی #پوزش #رفتار #مطلب_آموزنده #اخلاقی


http://www.afsaran.ir/Link/1184645
http://mehrdadz.blog.ir/post/325
http://hadinet.ir/view/post:8326291







شهیدابراهیم هادی

پاییز 61 بود.با موتور به سمت میدان آزادی میرفتیم.میخواستم

ابراهیـــــــــم را برای عزیمت به جبهه به ترمینال غرب برسانم.

یک ماشین مدل بالا از کنار ما رد شد.خانمی کنار راننده

نشستهبود.حجاب درستی هم نداشت.نگاهی

به ابراهیم انداخت و حرف زشتی زد.

ابرهیم گفت:سریع برو دنبالش.من هم با سرعت به سمت

ماشین رفتم.بعد اشاره کردیم بیا بغل،با خودم گفتم:

این دفعه حتما دعوا میکنه.اتومبیل کنار خیابان ایستاد.

ما هم کنار آن ایستادیم. منتظر برخورد ابرهیم بودم.ابراهیم

کمی مکث کرد.بعد همینطور که روی موتور نشسته بود.با

راننده سلام و احوال پرسی گرمی کرد!راننده که

تیپ ظاهری ما و برخورد خانومش را دیده بود.

توقع چنین سلام و علیکی را نداشت.بعد از جواب سلام،

ابراهیم گفت:من خیلی معذرت میخوام،خانم شما فحش

بدی به من . همه ی ریش دارها داد.میخواهم بدونم که

راننده حرف ابراهیم را قطع کرد و گفت:خانم بنده غلط کرد،بیجا کرد!

ابراهیم گفت:نه آقا اینطوری صحبت نکن.من فقط میخواهم بدانم

آیا حقی از ایشان گردن بنده هست؟آیا من کار نادرستی

کردم که با من اینطور برخورد کردن؟!

راننده اصلا فکر نمیکرد ما اینگونه برخورد کنیم.از ماشین

پیاده شد.صورت ابراهیم را بوسید و گفت:نه

دوست عزیز،شما هیچ خطایی نکردی.ما اشتباه کردیم.

خیلی هم شرمنده ایم.بعد از کلی معذرت خواهی از ما جدا شد.

این رفتارها و برخورد هادی ابرهیم،آن هم در آن مقطع

زمانی برای ما خیلی عجیب بود.اما با این کارها

راه درست برخورد کردن با مردم را به

ما نشان میداد.


همیشه میگفت:در زندگی،آدمی موفق تر است که در برابر عصبانیت

دیگران صبور باشد.کار بی منطق انجام ندهد

و این رمز موفقیت های او در برخوردهایش بود.نحوه برخورد او مرا به یاد این آیه می انداخت:


بندگان(خاص خداوند)رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه میروندو هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند(و سخنان ناشایست بگویند)به آن ها سلام میگویند.

(سوره فرقان آیه 63)


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی