دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

امام سجاد ع بزرگترین مصیبت ما در شام حادث شد!

چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۲۶ ق.ظ

به نام خدا شنهای طبس





امام سجاد: سخترین بخش مصیبت که بر ما گذشت ، شام بود!

به نام خدای مهدی عج
ملاحبیب کاشانی(ره) در تذکرة الشهداء آورده که از امام سجاد(ع) پرسیدند:‌ سخت‏ ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ که امام(ع) در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام! طبق روایت دیگر امام سجاد به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود.

1. ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه‌ها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند .
2. سرهای شهداء را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم(ع) نگه‌داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم(ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه(س) و فاطمه(س) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم سُتوران قرار می‌گرفت.
3. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
4. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
5. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند . امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید.
6. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
7. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم.

ابو مخنف، مقتل‌الحسین، ترجمه سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنی‌الزهرا، چاپ اول، 1380، ص385

https://www.khabaronline.ir/news/713323
https://orumiyeh.iqna.ir/fa/news/3394882
.
.
#شام #سوریه #عاشورا #کربلا #محرم #اربعین #امام_حسین #امام_حسین_ع #روایت #امام_سجاد #امام_سجاد_ع #مصیبت #گریه #اشک #اباعبدالله #زینب #حضرت_زینب #حضرت_زینب_ع #زینب_س #توهین #اهانت



امام سجاد(ع) فرمودند سخت‌ترین مصیبت‌ ما در شام بود! ستمگران سر پدرم و سر عمویم عباس(ع) را در برابر چشم عمه ام زینب(س) و خواهرم سکینه(س) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند! گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت!



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی