به نام خدای مهدی عج
مولا علی(ع):
اگر از مردی پیروی کنید که از مشرق بر می خیزد ، شما را به راه و روش پیامبر (ص) می برد و از کوری و گنگی نجات می یابید و زحمت جستجو و مشقت از شما برداشته میشود و وظیفه سنگینی را از گردن خود ساقط میکنید.
یوم الخلاص ص 554 حدیث 1047
ثقه الاسلام کلینی جلد8 ص66 خطبه امیرالمونین(ع)
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
در برخی روایات از فطرس به نام «عَتیقُ الحسین» یعنی آزاد شده حسین یاد شده است.[۲] گویا این لقب را خودش گذاشته است زیرا در دعایی می گوید:
«مَنْ مِثْلی وَ اَنا عَتیقُ الْحُسَینِ وَ اَبوهُ عَلِی بْنُ اَبی طالبٍ(ع) وَ اُمُّهُ فاطمةُ وَ جَدُّهُ رسول الله صلّی اللّه علیه و آله و سلّم.»[۳] (ترجمه: چه کسی مثل من است، من آزاد شده حسینیم، حسینی که پدرش علی بن ابی طالب و مادرش فاطمه و پدربزرگش رسول خداست.)
در روایتی از ابن عباس، فطرس در بین فرشتگان به مولی الحسین شناخته می شود.منبع: کامل الزیارات، ص۶۶
به نام خدای شنهای طبس
بله نام خدای شنهای طبس
#استاد_فاطمی_نیا #تاثیردعا #
.
مرحوم آیت الله سید محمدحسن الهی: من یکی از علمای گذشته را به فاتحهای یاد میکردم (از بزرگان علما) یک
روز با حالت گله با خود اندیشیدم که ما گاهی برای شما فاتحهای می
فرستیم ، اما چیزی نمیبینیم؛ شما هم از ما یادی کنید! شب بعد آن عالم آمد به خوابم و گفت: از ما گله کردی؟! یادت نیست که
در فلان روز در فلان اداره کاری داشتی گرفتاریات حل نمی شد ، می خواستند
کارت را درست نکنند؛ اما یک مرتبه تعللها کنار رفت، کارت را درست شده و مشکلت حل شد ؟! آن، کار (به دعای) ما بود!
به نام خدای هفت آسمان
«قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ» (ص، 75)
ترجمه: گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟!امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام: «لَو یعلَمُ المُصَلّى ما یغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ» (غررالحکم، ح. ۷۵۹۲).
ترجمه: اگر نماز گزار میدانست تا چه حد مشمول رحمت الهى است، هرگز سر خود را از سجده بر نمیداشت.اگر نمازگزار میدانست که چه هالهای از جلالتِ خدا او را فرا میگیرد، دوست نداشت که سر از سجدهاش بر دارد.
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
جناب حاج رضا وقاری نقل کردند: روزی آقای شیخ جعفر مجتهدی همراه سید غلامحسین الهی با قطار عازم مشهد میشدند.هنگامی که به سبزوار میرسند ، اقای مجتهدی به آقای حاج سید غلامحسین الهی میگویند من باید پیاده شوم و سپس از قطار پیاده میشوند و سریعا به مدرسه ای در سبزوار میروند و به مدیر مدرسه میگویند من میخواهم برای بچه ها سخنرانی کنم ، مدیر مدرسه میگوید: شما چه کسی هستید و از طرف چه کسی آمده اید که میخواهید سخنرانی کنید؟ ، وانگهی اکنون بچه ها در کلاسها مشغول درس میباشند و موقع سخنرانی نیست!
آقای مجتهدی مجددا میگویند، چاره ای نیست جز اینکه همین الان سخنرانی کنم ، و به هر ترتیب که بوده مدیر مدرسه را راضی میکنند.
بالاخره زنگ مدرسه زده میشود تا بچه ها برای انجام سخنرانی به حیاط مدرسه بیایند. هنگامی که تمام بچه ها به حیاط مدرسه می آیند ، آقا شروع به سخنرانی می نمایند ، به مجرد اینکه میگویند بسم الله الرحمن الرحیم ، یکمرتبه تمام چند طبقه مدرسه فرو میریزد و به تپه ای خاک تبدیل میشود! آنگاه آقا میفرمایند: والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته! و در حالی که همه پرسنل و دانش آموزان مدرسه در جنجال و آشوب بسر می بردند آنجا را ترک میکنند و بدین گونه ، جان چند صد نفر (دانش آموز و معلم) را از اتفاقی که میخواسته رخ بدهد ، نجات میدهند.
منبع: کتاب لاله ای از ملکوت ، ص 405 و 406
حاج رضا وقاری: روزی آقای شیخ جعفر مجتهدی همراه سید غلامحسین
الهی با قطار عازم مشهد میشدند. هنگامیکه به سبزوار میرسند ، ایشان به آقای الهی میگویند من باید پیاده شوم و سپس از قطار
پیاده میشوند و سریعا به مدرسه ای در سبزوار میروند و به مدیر مدرسه
میگویند من میخواهم برای بچه ها سخنرانی کنم ، مدیر میگوید: شما که بوده و از طرف چه کسی آمدید؟الان بچه ها در کلاسها مشغول درس میباشند و موقع سخنرانی نیست! به هر ترتیب که بوده مدیر مدرسه را راضی میکنند.
زنگ مدرسه زده میشود، هنگامی که تمام بچه ها به حیاط مدرسه می آیند ، آقا شروع به سخنرانی کرده و میگویند بسم الله الرحمن الرحیم ،یکمرتبه تمام چند
طبقه مدرسه فرو میریزد! آنگاه آقا میفرمایند:
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته! و در حالی که همه پرسنل و دانش
آموزان مدرسه در جنجال و آشوب بسر می بردند آنجا را ترک میکنند!
منبع: کتاب لاله ای از ملکوت ، ص 405 و 406
به نام خدای شنهای طبس
شهیدی که از امام خمینی وعده شفاعت داشت
به نام خدای شنهای طبس
امام صادق(ع) فرمود:
هر کدام از شما خود را برای خروج حضرت قائم آماده کند، هر چند به قدر (تهیه و آماده کردن) یک تیر ، زیرا خدای متعال هرگاه نیت او را بداند امید دارم که در عمر او تاخیر اندازد تا آنکه قائم (عج) را درک کند و از یاران و انصار او باشد.
کتاب غیبت نعمانی باب21 حدیث10
امام صادق(ع) فرمود:
هر یک از شما خود را برای خروج حضرت قائم آماده کند، هر چند به اندازه (تهیه و آماده کردن) یک تیر ، زیرا خدای متعال هرگاه نیت او را بداند امید دارم که در عمر او تاخیر اندازد تا آنکه قائم (عج) را درک کند و از یاران و انصار او باشد.به نام خدای شنهای طبس
زمینه های تاسیس وزارت اطلاعات که مطرح شد طبیعتا یکی از نهاد هایی که در این زمینه نقش داشت از این نظر که وقتی ساواکی ها تظاهرات می کردند می گفتند که اینها تظاهرات می کنند دم در ، بروید ببینید چه خبر است که این هم از موضوعات جالب است که انقلاب به پیروزی رسیده و جمهوری اسلامی تاسیس شده و خیلی از مقامات این نظام جدیدتوسط ساواک شکنجه شده بودند اما ساواکی ها می آمدند جلوی در نخست وزیری و تظاهرات می کردند .
حق و حقوق شان را می خواستند ؟
بله . خیلی از ساواکی های معترض زمانی هست که الان هم باشد و شما بشناسید ؟
نه نمی شناسم . اما اوایل انقلاب که اینها می آمدند و می رفتند خیلی از ساواکی ها را می شناختم .
کسی از این ساواکی ها را هم جذب اطلاعات نخست وزیری کردید؟
اصلاً بخشی از ساواک را ما مجددا را اندازی کردیم اطلاعات کشور در حوزه امنیتی کار سخیفی می کرد.
مثلاً؟
فرض کنید اگر ضد جاسوسی در ساواک بود و به این دلیل که این سیستم را آمریکایی ها طراحی کرده بودن در حوزه شرق بیشتر تمرکز و قدرت داشتند .
ثمره اش را هم بعدا در منحل شدن حزب توده دیده ایم .
شاید . این هم گفتم به دلیل این بود که آمیرکایی ها اینجا بودند و طبیعتاً روی شرق باید بیشتر کار می کردند
چند درصد از ساواکی ها ار جذب کردید ؟
خاطرم نیست ولی تعدادی از اینها که در حوزه امنیت در مسائل خارجی کار می کردند به ویژه در حوزه جاسوسی و ضد جاسوسی به کار گرفته شدند که اطلاعات از آنها گرفته شود و مشخص شود که چه کارهایی انجام شده است .
پیشنهاد این کار را چه کسی داد و چه کسی نظارت بر این کار داشت ؟معاونت امور انقلاب نخست وزیری متصدی این کار بود که معاون نخست وزیر محسوب می شد و بالطبع خود نخست وزیر که شهید رجایی بودند مسولیت این کار را بر عهده داشتند ایشان هماهنگی های لازم را با امام در این زمینه داشتند .
مسعود کشمیری را هم شما در اطلاعات نخست وزیری دیده بودید ؟
من خوشبختانه ورودم در آنجا در یک مقطعی بود که انفجار صورت گرفت بود و درست همزمان شده بود با رزوهایی که می خواستمم وارد محیطی شوم که کار آنها بود مثلا شورای امنیت کشور.
پس مسعود کشمیری را می شناخید؟
بله ، او دبیر شورای امنیت کشور بود .
جانشین مسعود کشمیری در شورای امنیت چه کسی بود ؟
آقای سعیدی که در حال حاظر در قم هستند و جالب اینجاست که دیدم پسرشان در دفتر آقای لاریجانی در قم کار می کنند .
https://www.mashreghnews.ir/news/181153
آبا ساواکی ها را جذب اطلاعات نخست وزیری کردید؟ بله ، بخشی از ساواک را ما مجددا را اندازی کردیم! چند درصد از ساواکی ها ار جذب کردید؟ خاطرم نیست ولی تعدادی از اینها که در حوزه جاسوسی و ضد جاسوسی به کار گرفته شدند که اطلاعات از آنها گرفته شود! از آن ساواکی ها کسی هست که شما بشناسید؟ نه نمی شناسم . اما اوایل انقلاب که اینها می آمدند و می رفتند خیلی از ساواکی ها را می شناختم!
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
در روایتی امام باقر(ع): موهای یونس(ع) همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود (تفسیر قمی، ج۱، ص۳۲۰)
متن آیات سوره صافات 145 تا 147
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقیمٌ145وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ
شَجَرَةً مِنْ یَقْطینٍ146وَ أَرْسَلْناهُ إِلی مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ
یَزیدُونَ147
ترجمه آیه:
پس او را در حالی که بیمار بود در مکانی بدون سقف و سایه افکندیم و بر بالای سر او بوته ای از کدو رویانیدیم. و او را به سوی یکصد هزار نفر یا بیشتر فرستادیم.
http://bavarbaran.ir/ejaz/%D8%A7%D8%B9%D8%AC%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%D8%B9-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86
امام باقر(ع):ماهی او را بهسوی ساحل برد و بیرون افکند و بر ساحل انداخت و خداوند بر او درخت کدویی رویانید و او از میوهی آن میمکید و در سایه شاخ و برگ آن به سر میبرد، موهای یونس (همه ریخته بود و پوستش نازک شده بود و خداوند را ستایش میکرد و شب و روز خدا را در خاطر میگذراند. پس بدنش نیرو یافت و توانمند شد
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۷۱۰
http://alvahy.com/%D8%B5%D8%A7%D9%81%D8%A7%D8%AA/146
#طب_اسلامی #طب_سنتی #کدو #گیاه_کدو #پزشکی #پزشک #اسلام #شیعه #روایت #امام_باقر #حدیث #پوست #بیماری_پوستی #پماد #تخم_کدو #میوه #گیاهشناسی #گیاهشناس #گیاه #کشاورزی #کشاورز #حضرت_یونس #یونس
به نام خدای شنهای طبس
دغدغه دو شهید والامقام حذف طبّ اسلامی از آخرین دین خدا اسلام و پایمالی خون شهداء
شهید دکتر بهشتی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مهرماه سال 1359
"... چرا جهت معالجات امراض از گیاهان دارویی ایران استفاده نکنیم...؟ چرا طبّ سنتی و شیوه گیاه درمانی و طریقه استفاده از ادویه جات مورد استفاده ما ایرانی ها قرار نگرفته؟ چرا وزارت بهداری تا به حال در گسترش و احیای طبّ سنتی و گیاه درمانی قدمی برنداشته اند؟
چرا ما ایرانی ها با داشتن گنجینه های طبّی همیشه باید در چنگال داروهای خارجی اسر و عاجز باشیم؟
چرا بعضی از داروهای فرنگی در ایران بازار سیاه پیدا کرده و تا چند صد برابر قیمت اصلی به فروش می رسد؟ آیا خودمان مقصر هستیم که زیر بار داروهای فرنگی در علاج امراض معجزه گر بوده اند...؟ آیا تبلیغات و زرق و برق داروهای فرنگی ما را به طرف خود کشیده و یا داروهای گیاهی را مصرف نموده ایم و نتیجه نگرفته ایم...؟ بله ... این چراها وقتی جوابش داده می شود که ان شاءالله در رأس این امر یک ایرانی با همّت و معتقد قرار گیرد."
شهید مرتضی آوینی در کتاب مبانی توسعه و تمدن غرب در مورد طبّ اسلامی می نویسد:
در مورد طبّ، نباید پنداشت که علم پزشکی امروز صورت تکامل یافه طبّ قدیم است، علم پزشکی اصولا بر مبانی دیگری استوار است. در قدیم انسان را از یک سو جزئی از طبیعت و از سوی دیگر جامع طبایع می دانسته اند و بدین ترتیب سعی می کرده اند که نظم داخلی بدن انسان را دقیقا در انطباق با طبیعت خارج شناسایی کنند.
بر این مبنا، انسان را همچون طبیعت خارج صاحب طبایع چهار گانه گرم و خشک و گرم و تر و سرد و تر و سرد و خشک می دانسته اند و اخلاط چهارگانه بدن انسان صفرا، خون، بلغم و سودا را متناظر با این طبایع اربعه قرار می داده اند و سعی می کرده اند از روی نظامی که فی مابین طبایع چهارگانه در طبیعت موجود است، نظام داخلی بدن انسان را پیدا کنند و بر همان اساس عمل کنند. این مبناء برخلاف، آنچه معمولا می پندارند، توسط پزشکی امروز نه تنها نقض نشده است، بلکه روز به روز حقّانیّت آن آشکارتر می شود...
قسمتی از سخنرانی شهید آوینی:
علم [طب] جدید وقتی مستقیما سراغ یک عضو از میان اعضا میرود مسلماً اشتباه خواهد کرد زیرا [بدن] حتی اگر به تعبیر خودشان یک سیستم باشد، همه اعضایش پیوسته به هم است و این اجزاء در ارتباط با هم معنا دارند و هر کدام فی نفسه و بطور مجرد از سایر اعضاء معنا ندارند. بنابر این اگر بخواهید سراغ یک عضو بروید باید همه اعضا را بشناسید. باید از طریق کل گرایی به جزء رسید نه با جزء گرایی به سراغ اجزا رفت. عالَم جزء را فقط از طریق عالَم کل میتوان شناخت. وقتی کسی به کل عالم اشراف علمی پیدا میکند به او حکیم میگویند. این آدم از کل می آید سراغ جزء. چون حکمت پیدا کرده از عالم اجمال به عالم تفصیل می آید و علت را پیدا کرده و برطرف میکند. در طبابت قدیم همین کار را میکردند. این طب جدید است که فوراً میخواهد برود عوارض شیمیایی یا فیزیکی حادث شده را از سر راه بر دارد و این غلط ترین و اشتباهترین کاری است که ممکن است در این عالم اتفاق بیفتد. به این خاطر که خیلی از این عوارضی که هست، خودش در جهت شفاست. طبیعت عالم این طور است که خودش شفا را در خود به وجود می آورد. اگر شما بخواهید این عوارض را از سر راه بردارید یعنی سیر جریان شفا را منقطع کرده اید. نه تنها معالجه نکرده اید بلکه در طریقه علاج هم ممانعت پیش آورده اید. این جزء نگری در طب، دیوانگی است و به خدا [قسم] جنون است! شما تا آن وقت که تصوری از کل عالَم نداشته باشید نمیتوانید اجزاء را بشناسید. بنابراین تغییراتی که در بدن حادث میشوند و یا رفتارهایی که ظاهر میگردند به عللی برمیگردند که ابتدا باید آن علل را شناسایی کرد و از آن طریق، معلول را هم از سر راه برداشت بدون اینکه به بقیه اعضا لطمه ای بخورد. و این فقط از طریق حکمت میسر است و راه دیگری ندارد. علم جدید همیشه و بلااستثناء در همه موارد [به جای درست کردن ابرو] چشم را کور میکند! من در بررسی امراض مختلف و معالجات این ها به این رسیده ام که روش معالجات این ها مضحک و خنده دار است و سراپا جهل است ...
ضبط این فایل، در میان سخنرانی شهید و هنگامی که در مورد اخلاط اربعه توضیحاتی میدهد متوقف میشود اما میتوان در این نوشتار از شهید آوینی به نظر او در این مورد پی برد:
«در مورد طب، نباید پنداشت که علم پزشکی امروز صورت تکامل یافته طب قدیم است؛ علم پزشکی اصولا بر مبانی دیگری استوار است. در قدیم انسان را از یکسو جزیی از طبیعت و از سوی دیگر جامع همه طبایع میدانستهاند و بدینترتیب سعی میکردهاند که نظم داخلی بدن انسان را دقیقا در انطباق با طبیعت خارج شناسایی کنند. بر این مبنا، انسان را همچون طبیعت خارج صاحب طبایع چهارگانه گرم و خشک، گرم و تر، سرد و تر، و سرد و خشک میدانستهاند و اخلاط چهارگانه بدن انسان ـ صفرا، خون، بلغم و سودا ـ را متناظر با این طبایع اربعه قرار میدادهاند و سعی میکردهاند از روی نظامی که فیمابین این طبایع چهارگانه در طبیعت موجود است، نظام داخلی بدن انسان را پیدا کنند و بر همان اساس عمل کنند. این مبنا، برخلاف آنچه معمولا میپندارند، توسط پزشکی امروز نهتنها نقض نشده است بلکه روز به روز حقانیت آن آشکارتر میشود. به هر تقدیر، پزشکی امروز را هرگز نمیتوان همان علم طب قدیم دانست. طب قدیم دقیقا بر مبانی حکیمانهای منشأ گرفته از دین اسلام، استوار بوده است و بدینترتیب، امکان تعلیم و تدریس آن در حوزههای علمیه وجود داشته، حال آنکه بین پزشکی امروز و مبانی اعتقادی و فلسفی ما پیوندی اینچنین وجود ندارد. این حرف را بهعنوان سرزنش تلقی نکنید؛ مقصود حقیر بیان این نکته است که چرا دیگر امکان تدریس این علوم در حوزههای علمیه وجود ندارد. آنچه در زمینه علم طب و پزشکی امروز گفتیم درباره همه علوم دیگر، حتی ریاضیات و هندسه نیز صادق است. همه این علوم در گذشته بر مبانی دیگری استوار بودهاند و فیمابین آنها و مجموعه اعتقادات مذهبی و فلسفی انسان پیوندی کامل برقرار بوده است. این پیوند اکنون بریده شده و به اعتقاد حقیر، این انقطاع نه به علت تخصصی شدن علوم، بلکه بهعلت جدایی علم و دین از یکدیگر حاصل شده است. تخصصی شدن علوم، خود معلول همین جدایی است.»
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
منبع: کتاب یوم الخلاص روایت 817 / ص435
در روایتی دیگر آمده است: (از علایم نزدیکی ظهور: … طلوع ستارهای درخشان در سمت مشرق است که همچون ماه میدرخشد سپس دو جانب آن خم گردد به طوری که گویی دو جانب آن میخواهند به همدیگر متّصل شوند. [سپس] پدید آمدن سرخی در آسمان [است] که در فضا پراکنده گردد.
شیخ مفید(ره) به نقل از امام صادق(ع) آورده است: هرگاه ستارهای سرخ را دیدی که آن را نمیشناسی و در مسیرحرکت ستارگان قرار ندارد و در آسمان از جایی به جایی دیگر میرود و مانند ستون است، در حالی که ستون نیست، پس بیگمان، چنین چیزی نشانه جنگ، بلا، کشته شدن بزرگان، زیاد شدن شرور و اندوهها و آشوب در میان مردم است
در خبری ضعیف میخوانیم: نابودی بنی عبّاس هنگام آشکارشدن ستارهای در دل آسمان و صدای شدید فرو افتادن چیزی از آسمان و شکافتهشدنی است. همه اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فرو افتادن چیزی از آسمان
منبع: کتاب یوم الخلاص روایت 817 / ص435
https://www.porseman.com/article/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1/178895
امام صادق(ع):از علایم نزدیکی ظهور طلوع ستارهای درخشان در سمت مشرق است که همچون ماه میدرخشد سپس دو جانب آن خم گردد به طوری که گویی دو جانب آن میخواهند به همدیگر متّصل شوند ، سپس سرخی در آسمان پراکنده گردد./نابودی بنی عبّاس هنگام آشکارشدن ستارهای در دل آسمان و صدای شدید فرو افتادن چیزی از آسمان و شکافتن است. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است.
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
حضرت محمد(ص):
خداوند علم و دانشی که به شما داده از شما سلب نمی کند ، بلکه از طریق رحلت علمای ربانی این علم از میان شما رخت میبندد. تا جایی که (الله) عالِمی را باقی نمی گذارد و مردم جاهلان را پیشوای خود قرار می دهند و مسائل خود را از آنها می پرسند و آنها بدون علم فتوا می دهند که هم خود گمراه می شوند و هم دیگران را به گمراهی می کشند».
منبع: یوم الخلاص/حدیث725 ص400
برخی کتاب های آن مرحوم
ریاضی و هیوی
تصحیح و تعلیق تحریر اقلیدس
تصحیح و تعلیق تحریر مساکن ثاوذوسیوس
رسالهای پیرامون فنون ریاضی
رسالهای در مطالب ریاضی
استخراج جداول تقویم
تصحیح و تعلیق اکر مانالاوس
تصحیح و تعلیق الدّر المکنون و الجوهر المصون
تصحیح و تعلیق تحریر اکر ثاوذوسیوس
تصحیح و تعلیق تحریر مجسطی
تصحیح و تعلیق شرح بیرجندی بر بیست باب
تصحیح و تعلیق شرح بیرجندی بر زیج الغ بیک
تصحیح و تعلیق شرح چغمینی
تعلیقه بر رساله قبله مولی مظفر
دروس معرفت اوفاق
دروس معرفه الوقت و القبله
دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی
رساله ظلّ
رساله میل کلی
رساله تعیین سمت قبله مدینه
رساله تکسیر دائره
رساله فی الصبح و الشفق
رساله فی تعیین البعد بین المرکزین و الاوج
شرح زیج بهادری
شرح قصیده کنوزالاسماء
سی فصل در دائره هندیه
http://rajanews.com/node/351353
به نام خدای شنهای طبس
در الغیبة نعمانی نقل شده است[7] و البته در دیگر کتب حدیثی شیعه از جمله کتاب الملاحم و الفتن[8] ابن طاووس، کتاب إثبات الهداة[9] حر عاملی، نیز تکرار شده است:
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: إِنَّهُ قَالَ لِی أَبِی: لَا بُدَّ لِنَارٍ مِنْ آذَرْبِیجَانَ لَا یَقُومُ لَهَا شَیْءٌ وَ إِذَا کَانَ ذَلِکَ فَکُونُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ وَ أَلْبِدُوا مَا أَلْبَدْنَا فَإِذَا تَحَرَّکَ مُتَحَرِّکُنَا فَاسْعَوْا إِلَیْهِ وَ لَوْ حَبْواً وَ اللَّهِ لَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِ بَیْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ یُبَایِعُ النَّاسَ عَلَى کِتَابٍ جَدِیدٍ عَلَى الْعَرَبِ شَدِیدٌ وَ قَالَ وَیْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ.[10]
ابوبصیر از امام صادق روایت کرده که آن حضرت فرمود: پدرم- امام باقر علیه السّلام- به من فرمود: ناگزیر آتشى (جنگی) از منطقه آذربایجان، زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد (گسترش مییابد)، چون چنین شود خانهنشین باشید (بىطرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشستهایم شما نیز در این آتش خانهنشین باشید و چون قیام کننده از طرف ما (امام عصر) حرکت مىکند و فعّالیت خود را آغاز کرد به سوى او بشتابید اگر چه بر دست و زانو (به هر نحو ممکن). به خدا سوگند گوئى هماکنون به او (امام مهدی) مىنگرم که میان رکن و مقام در مکه به فرمانى جدید از مردم بیعت مىگیرد، فرمانى که بر عرب، سخت گران است، و پدرم فرمود: واى بر سرکشان عرب از شرّى که به آنان هنگامه ظهور روى خواهد کرد.
امام صادق(ع): ناگزیر آتشى از منطقه آذربایجان، زبانه خواهد کشید که هیچ چیز در مقابلش نتواند ایستاد، چون چنین شود خانهنشین باشید (بىطرف بمانید) و تا آنگاه که ما در خانه نشستهایم شما نیز در این آتش خانهنشین باشید و چون قیام کننده از طرف ما (امام عصر) حرکتش را آغاز کرد ؛ آنگاه به سوى او بشتابید.
به نام خدای شنهای طبس
علامه محمدتقی رازی داماد آیتالله کاشف الغطا است، نقل است روزی شیخ جعفر در موقع درس از شاگرد فاضل خود شیخ محمدتقی میپرسد که آیا ازدواج کردهای؟ چون جواب نفی از او میشنود، طلاب را امر به انتظار کرده و به اتفاق شاگرد خود به اندرون خانه رفته و میفرماید، میخواهم تو را به دامادی خود برگزینم مرا دو دختر است، یکی صاحب علم و کمال و دیگری دارای حسن و جمال؛ هریک را که میخواهی اختیار کن؛ شیخ محمدتقی دختر عالمه را انتخاب کرده، صیغه نکاح جاری شده و سپس به مجلس درس بازگشتند.
وی ابتدا به مشهد مقدس رضوی مشرف شد، در آنجا میرزا داود خراسانی فرزند حاج میرزا مهدی خراسانی، مشهور به شهید رابع او را میهمان کرد و به مدت 6 ماه نزد او به تحصیل پرداخت و قرضهای او را که حدود یک هزار تومان بود، ادا کرد؛ وی از مشهد مقدس به یزد رفت و پس از مدتی به اصفهان آمد؛ ابتدا در مسجد ایلچی واقع در محله احمدآباد اقامه جماعت و تدریس کرد، سپس به محله حصارلله بیک واقع در جنوب غربی مسجد امام نقل مکان کرد و تا آخر عمر در آن مسجد به اقامه جماعت و تدریس پرداخت.
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
ابوعلی سینا دانشمند شیعه ای که در علوم مختلفی چون پزشکی و فلسفه ، منطق و روانشناسی و ستاره شناسی و ریاضیات مسلط بوده و باعث گسترش علوم مختلف حتی دروس حوزوی امروزی (منطق ، فلسفه و روانشناسی)شده است.
در حوزه دانش منطق ابن سینا با ابداع دو نظریه «قیاس اقترانی شرطی» و «موجهات زمانی» از منطق ارسطویی پا فراتر نهاد در طرح نوینی از منطق موسوم به منطق سینوی را در تمدن اسلامی پی نهاد. در حوزه فلسفه وی کوشید تا فلسفه مشائی را با دین سازگار سازد. در این جهت علاوه بر اثبات وجود خداوند بمثابه واجب الوجود فلسفی، به حل عقلی مسائلی از قبیل صدور کثرت از وحدت، علم خداوند به جزئیات، پیوند حادث و قدیم، رابطه ذات و صفات خدا پرداخت. در حوزه نفس نیز بحث تجرد و خلود را طرح میکند. وی معقول ثانی و اولی را تفکیک میکند و در موضوع شرور تقریر نوینی ارائه میدهد.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7
هر گاه نیز با قیاسی روبهرو میشد که نمیتوانست به «حد اوسط» آن دست یابد، برمیخاست و به مسجد میرفت و نماز میگزارد و از خداوند حل مشکل خویش را خواستار میشد تا بر وی گشوده میگشت.
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B3%DB%8C%D9%86%D8%A7
به نام خدای شنهای طبس
حضرت محمد(ص) در وصف منتظران ظهور به اصحاب خویش میفرماید:
بعد از شما قومی خواهد آمد که پاداش هر یک از آنها برابر پاداش پنجاه نفر از شماست . گفتند یا رسول الله مگر نه این است که ما در حضور شما در بدر و احد و حنین شرکت جستیم و قرآن در میان ما نازل شد؟ حضرت فرموند : اگر آنچه بر آنها روی خواهد داد ؛ بر شما روی میداد شما نمیتوانستید چون آنها صبر و شکیبایی پیشه خود سازید!!
منبع:
الغیبه شیخ طوسی ص 457
به نام خدای شنهای طبس
گریه کردن باعث از بین رفتن غم ها شده و با هر اشک
کوله باری از مشکلات به فراموشی سپرده میشود ، اگر این اشک برای مقدس ترین وقایع بشری ریخته شود ، اثربخش ترین حالت را در انسان به وجود می آورد.
به نام خدای شنهای طبس
مقدمه
امام حسین علیه السلام روز 8 ذی حجه سال 60 از مکه خارج شد و روز 2 محرم سال 61؛ یعنی حدود 24 روز، مسافت بین مکه تا کربلا را طی کرد. به بعضی از روزها که در تارخ ثبت شده است، اشاره میشود:
از 8 تا 15 ذیحجه
سه شنبه 8 ذی حجه: خروج از مکه.
امام روز شنبه 12 ذیحجه به وادی عقیق رسید و در آن جا عون و محمد، فرزندان جعفر طیار، به او ملحق شدند.
یکشنبه 13 ذی حجه به وادی صفرا وارد شد و در آن جا دو تن از یارانش به نام مجمّع و عبّاد به او پیوستند.
دوشنبه 14 ذی حجه وارد ذات عرق شد و در آن جا با بشر بن غالب ملاقات کرد.
از 15 تا 21 ذیحجه
سه شنبه 15 ذی حجه به حاجر بطن ارمه رسید و قیس مسهر صیداوی را به سوی اهل کوفه فرستاد.
چهارشنبه 16 ذی حجه به فَید رسید.
پنجشنبه 17 ذی حجه به احفُر رسید و در آن جا عبدالله بن مطیع عدوی را ملاقات کرد.
جمعه 18 ذی حجه به خزیمیه رسید و یک شبانه روز در آن جا توقف کرد.
یکشنبه 20 ذی حجه به شقوق وارد شد و در آن جا از مردی درباره کوفه سئوال کرد.
از 21 تا 25 ذیحجه
دوشنبه 21 ذی حجه قافله امام حسین علیه السلام به وَرود رسید و در آن جا بود که زهیر بن قین به امام پیوست.
سه شنبه 22 ذی حجه به ثعلبیه وارد شد و شب را در آن جا ماند. خبر شهادت مسلم را در آن جا شنید و مردی نصرانی با مادرش مسلمان شد و همراه او رهسپار کربلا شدند.
چهارشنبه 23 ذی حجه به زباله رسید و شهادت مسلم و هانی را به اصحابش خبر داد و عدهای از اطرافش پراکنده شدند.
پنجشنبه 24 ذی حجه وارد قاع شد.
از 25 تا دوم محرم
جمعه 25 ذی حجه به عقبه البطن رسید.
شنبه 26 ذی حجه وارد شَراف شد.
یکشنبه 27 ذی حجه به ذوحَسم رسید و با لشگریان حرّ روبرو شد.
روز دو شنبه 28 ذی حجه وارد عذیب الهجانات شد و چند نفر از کوفه به او
پیوستند. خبر شهادت قیس بن مسهر صیداوی در همین جا به امام علیه السلام
رسید.
روز سه شنبه 29 ذی حجه به قَطقَطانیه رسید.
روز چهارشنبه اول محرم سال 61 هجری به قصر بنی مقاتل وارد شد و اصحابش آخر شب مقداری آب برداشتند و حرکت کردند.
روز پنجشنبه 2 محرم وارد زمین کربلا شد و در اینجا بود که حرّ، عبیدالله بن زیاد را از ورود امام به کربلا آگاه ساخت.
منابع:
ـ ورود سپاه «عمربن سعد» به سرزمین کربلا (61 ه . ق)
عمربن سعد در روز جمعه سوم محرم الحرام سال 61 قمری به همراه چهارهزار نیروی جنگی وارد کربلا شد و فرماندهی آنان را بر عهده گرفت. عمربن سعد به خاطر دستیابی به حکومت ری که هرگز به آن نایل نیامد، فرماندهی سپاه یزید را پذیرفت و مرتکب جنایات بزرگ غیرانسانی شد.
چهارم محرم: سخنرانی «عبیداللّه بن زیاد» علیه امام حسین علیه السلام در مسجد کوفه. (61 ه . ق)
پنجم محرم: اعزام سپاه ابن زیاد جهت ممانعت از حرکت مردم کوفه برای یاری امام حسین علیه السلام . (61 ه . ق)
ششم محرم: دعوت «حبیب بن مظاهر» از طایفه ی بنی اسد برای یاری امام حسین علیه السلام . (61 ه . ق)
هفتم محرم: ممنوعیت استفاده از نهر فرات برای کاروان امام حسین علیه السلام به دستور عمربن سعد. (61 ه . ق)
این واقعه ناجوانمردانه، سه روز پیش از شهادت امام حسین علیه السلام بود، البته حضرت ابوالفضل علیه السلام از سیاهی شب استفاده می کرد و برای خیمه ها آب می آورد. ولی از بامداد تا شامگاه روز عاشورا هیچ گونه آبی برای امام حسین علیه السلام و یارانش و کودکانش مهیا نشد.
هشتم محرم: ملاقات امام حسین علیه السلام با «عمربن سعد» در کربلا. (61 ه . ق)
امام حسین علیه السلام به هیچ وجه به وقوع نبرد و خون ریزی میان مسلمانان راضی نبود؛ به همین جهت با عمربن سعد ملاقات کرد و برای پایان بحران با وی به تفاهم رسید ولی عبیداللّه با تحریک شمربن ذی الجوشن از این کار جلوگیری کرد.
نهم محرم: تاسوعای حسینی (61 ه . ق)
جواب ردّ حضرت ابوالفضل علیه السلام به امان نامه ی شمربن ذی الجوشن (61 ه . ق) در عرص روز نهم، شهر برای سه فرزند خواهرش که حضرت ابوالفضل در شمار آنها بود امان نامه آورد، مشروط بر اینکه از یاری حسین علیه السلام دست بردارند و سپاهش را ترک گویند. حضرت عباس فرمود: بریده باد دست تو و لعنت باد بر امانی که برای ما آورده ای.
دهم عاشورا: عاشورای حسینی (61 ه . ق)
ـ شهادت امام حسین علیه السلام به همراه یارانش در صحرای کربلا توسط سپاه یزید. (61 ه . ق)
یازدهم محرم: آغاز حرکت اسرا و اهل بیت «امام حسین علیه السلام » به شام. (61 ه . ق)
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5764/6127/65121/
تاریخ | رخداد |
---|---|
۱۵ رجب | مرگ معاویه بن ابوسفیان[۱] |
۲۷ رجب ۶۰ق (شب شنبه) | حضور امام حسین(ع) در مجلسی که ولید حاکم مدینه برای اطلاع دادن مرگ معاویه و بیعت گرفتن برای یزید از امام حسین(ع)، مهیا کرده بود. |
۲۸ رجب ۶۰ق (شب یکشنبه) | خروج امام از مدینه.[۲] |
۳ شعبان (شب جمعه) | ورود امام به مکه.[۳] |
۱۰ رمضان | رسیدن نخستین نامههای کوفیان توسط عبدالله بن مِسْمَع همدانی و عبدالله بن وال به امام.[۴] |
۱۲ رمضان | رسیدن ۱۵۰ نامه از کوفیان به امام توسط قیس بن مُسْهِر صَیداوی، عبدالرحمان بن عبدالله ارحبی و عُمارَة بن عبدالله سَلُولی.[۵] |
۱۴ رمضان | وصول نامه سران و مردم کوفه به امام توسط هانی بن هانی سَبیعی و سعید بن عبدالله حنفی.[۶] |
۱۵ رمضان | خروج مسلم بن عقیل از مکه به سوی کوفه برای انجام مأموریت.[۷] |
۵ شوال | ورود مسلم بن عقیل به کوفه.[۸] |
۱۱ ذیالقعده | ارسال نامه مسلم بن عقیل به امام حسین(ع) مبنی بر بیعت بسیاری از شیعیان کوفه و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه |
۸ ذیحجه (سه شنبه) | خروج امام از مکه.[۹] |
۸ ذیحجه | قیام مسلم بن عقیل در کوفه.[۱۰] |
۹ ذیحجه | شهادت حضرت مسلم.[۱۱] |
تاریخ | رخداد |
---|---|
۲ محرم | ورود امام به کربلا.[۱۲] |
۳ محرم | ورود عمر سعد به کربلا با سپاه چهار هزار نفری.[۱۳] |
۶ محرم | یاری خواستن حبیب بن مظاهر از قبیله بنی اسد برای یاری امام و ناکامی او در این مأموریت.[۱۴] |
۷ محرم | بستن آب بر روی امام حسین(ع) و یارانش.[۱۵] |
۹ محرم | تاسوعا و ورود شمر بن ذی الجوشن به کربلا.[۱۶] |
۹ محرم | اعلام جنگ لشکر عمر سعد به امام و مهلت خواستن حضرت از عمر سعد.[۱۷] |
۱۰ محرم | واقعه عاشورا و شهادت امام ، اهل بیت(علیهم السلام) و یارانش. |
۱۱ محرم | حرکت اسرا به سوی کوفه.[۱۸] |
۱۱ محرم | دفن شهدا توسط بنی اسد (از اهل غاضریه).[۱۹] تعداد کمی نیز روز دوازدهم را زمان دفن شهدا نقل کردهاند.[۲۰] |
۱۲ محرم | ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه[۲۱][۲۲] |
۱۹ محرم | حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام[۲۳] |
۱ صفر | روز ورود اهل بیت و سر مطهّر امام به شام.[۲۴][۲۵] |
۲۰ صفر | اربعین حسینی و ورود اهل بیت به کربلا. (بنابر برخی اقوال)[۲۶] |
۲۰ صفر | بازگشت اهل بیت از شام به مدینه (بنابر برخی اقوال)[۲۷] |
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B1%D9%88%D8%B2%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1_%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
وقتی نامه به خط مقدم میآمد، ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند دوقولوها در کنج سنگر، گریه میکنند. آنها بیسرپرست بودند و هر بار
دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست گریه میکردند. بعدها هر دوبه شهادت رسیدند.
به نام خدای شنهای طبس
حسن روحانی با رییس و گروه پزشکی ، درمانی بیمارستان امام خمینی (ره) بصورت ویدئو کنفرانس گفتگو کرد.
https://www.mashreghnews.ir/photo/1052050
به نام خدای شنهای طبس
https://www.isna.ir/news/97100803996
یه نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
ماهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان)
من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
امام حسین(ع) در نگاه سیاستمداران و نویسندگان بزرگ خارجی
https://www.yjc.ir/fa/news/5367281
https://www.yjc.ir/fa/news/4159721
پیروزی هندوستان در راه امام حسین(ع) است
به نام خدای شنهای طبس
چارلز دیکنز(نویسنده معروف انگلیسى)
برجستهترین
رماننویس عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز
جویس - نویسندهٔ بزرگ معاصر- از شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیر گذارترین
نویسنده در زبان انگلیسی بودهاست.
وی در پاسخ به کسانی که قیام امام حسین علیه السلام را مادی میپندارند اینگونه پاسخ میدهد: اگر منظور امام حسین(ع)، جنگ در راه خواستههاى دنیایى بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم می نماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکارى خویش را انجام داد
https://www.yjc.ir/fa/news/5367281
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
مرحوم سید محسن امین در کتاب گرانسنگ اعیان الشیعه از هشتاد و چند شهر و
دیار نام میبرد که این عده (سیصد و سیزده تن) از آن شهرها بر میخیزند.
بدینسان یاران حضرت از شهرها وملیتها و کشورهای مختلف هستند
از جمله آن ها قم، کوفه، طالقان، گرگان، طبرستان، طرابلس، بیروت، دمشق،
ری(تهران)، فلسطین، قزوین، شیراز، دیلمان، بصره، اهواز و کرمان است.
اینها همدیگر را نمیشناسند و بدون این که با هم وعده ای گذاشته
باشند، در موعد مقرر جمع میشوند «یجتمعون مِن أقاصی الأرض علی غیر میعاد
لا یعرف بعضُهم بعضاً».(1)
برخی در مورد کشور وشهر های یارارن امام زمان را این گونه نوشتهاند:
24 نفر از طالقان، 18 نفر از قم، 14 نفر از کوفه، 12 نفر از هرات، 12 نفر از مرو، 3 نفر از سجستان،
3 نفر از رقه، (نزدیک مرز سوریه و ترکیه)، 12 نفر از جرجان، 9 نفر از
بیروت، 8 نفر از مدائن، 8 نفر از نیشابور، 3 نفر از بصره، 3 نفر از خابور
(نزدیک مرز عراق و سوریه در استان حسکه و دیرزور)، 7 نفر از ری (تهران) 7
نفر از طبرستان (مازندران )، 6 نفر از یمن، 5 نفر از طوس (مشهد)، 3 نفر از
دمشق، 2 نفر از مدینه منوره، 5 نفر از تفلیس، 4 نفر از همدان، 4 نفر از
دیلم، 4 نفر از زنجان، 4 نفر از فسطاط (در کشور عراق )، 2 نفر از سبزوار و
بقیه از سایر شهرها و مناطق خواهند بود.
اصبغ بن نباته ـ از یاران حضرت امیر (ع) ـ می گوید:
«امیرالمومنین علی (ع) ضمن ایراد خطبه ای، به ذکر مهدی و یاران او
پرداخت؛ ابوخالد حلبی عرض کرد: یا امیرالمومنین! مهدی را برای ما توصیف کن!
حضرت علی (ع) فرمود: آگاه باشید! او شبیه ترین مردم ـ از نظر صورت و سیرت ـ
به رسول خدا (ص) می باشد
بعد فرمود: آیا می خواهید شما را بر یاران او و تعدادشان آگاه کنم؟ عرض کردم: بله یا امیرالمومنین؛حضرت فرمود:
از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: اولین آنها از بصره و آخرین آنها از یمامه است.
و علی (ع) شروع کرد به شمردن یاران مهدی و فرمود:
از بصره دو نفر؛ از اصفهان چهار نفر؛از قم ده نفر؛ از زوراء (تهران
-بغداد) ده نفر؛ از اهواز، آمل، دامغان، ساوه، بروجرد،مراغه، خوی، کازرون،
اردبیل و ابهر هر کدام یک نفر؛ از سلماس و همدان و شیراز و واسط آبادان و
حلب، هر کدام سه نفر و ... » (الملاحم و الفتن، ص 145 - 150)
مولاعلی(ع) فرمود: آگاه باشید! مهدی شبیه ترین مردم از نظر صورت و سیرت به رسول خدا (ص) است
بعد فرمود: آیا می خواهید شما را بر یاران او و تعدادشان آگاه کنم؟ اولین آنها از بصره و آخرین آنها از یمامه است. از بصره دو نفر؛ از اصفهان چهار نفر؛از قم ده نفر؛ از زوراء (تهران
-بغداد) ده نفر؛ از اهواز، آمل، دامغان، ساوه، بروجرد،مراغه، خوی، کازرون،
اردبیل و ابهر هر کدام یک نفر؛ از سلماس و همدان و شیراز و واسط آبادان و
حلب، هر کدام سه نفر و ... او را یاری خواهد کرد (الملاحم و الفتن، ص 145 - 150)
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
نایب خاص امام زمان(عج)، محمد بن عثمان عَمْری رضی الله عنه میگوید:
وَالِله إنَّ صاحِبَ هَذَا الْأَمرِ لََیحضُرُ المَوْسِمَ کُلَّ سَنَۀٍ، یَرَی النّاسَ وَیَعرِفُهم وَیَرَونَه وَلَا یَعرِفُونه.
امام صادق(ع) در این زمینه میفرماید:
یَفقِدُ النّاسُ إِمامَهُم. یَشهَدُ المَوسِمَ فَیَراهُم وَلا یَرَونَه.
مردم امامشان را نیابند، او در موسم حج حاضر می شود و مردم را میبیند، اما آنها او را نمی بینند.
همچنین حضرت فرمود:
إِنَّ لِلْقَائِمِ غَیْبَتَیْنِ یَرْجِعُ فِی إِحْدَاهُمَا وَ فِی الْأُخْرَی لَا یُدْرَی أَیْنَ هُوَ یَشْهَدُ المَوَاسِمَ یَرَی النَّاسَ وَ لَا یَرَوْنَهُ.
قائم را دو غیبت است، در یکی از آنها برمی گردد و در دیگری معلوم نمی شود کجاست. در موقع حج حضور می یابد و مردم را میبیند، ولی کسی او را نمیبیند.
احساس حضور امام عصر(ع) در حج شرط کمال حج
به نام خدای شنهای طبس
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام 92/4/30
برادران و خواهران! در همه حال بایداز خدای متعال کمک خواست. رابطهی قلبی بین ما و خدا باید در حال آسایش، در حال راحت، در حال محنت، در حال کرب ادامه پیدا کند؛ این ضامن حرکت تکاملی انسان است، ضامن تعالی انسان است؛ این است که میتواند ما را به آن هدف اصلی آفرینش برساند. به نظر ما، این توسل و تضرع، در همهی عرصههای حیات، به عمل میانجامد.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23175
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَاشْکُرُوا لِلَّـهِ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ
ای کسانی که ایمان آورده اید! از نعمتهای پاکیزه ای که به شما روزی داده ایم ، بخورید و شکر خدا را بجا آورید اگر او را پرستش می کنید!
(البقرة: 172)
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس