نقش بهزاد نبوی در ترور شهیدان رجایی و باهنر و رفع اتهام از وی توسط دوستان و همفکرانش تاکنون
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۳۵ ق.ظ
به نام خدای شنهای طبس
آیت الله مهدوی کنی در خاطرات خود نقل می کند که کشمیری توسط بهزاد نبوی و آقای قنبری به عنوان منشی و دبیر جلسه [شورای امنیت کشور] معرفی شده بود . 175
سید رضا زواره ای ( نماینده سابق مجلس شورای اسلامی) در بخشی از خاطرات خود از حساسیت ساواک شاه نسبت به ارتباط کشمیری با عوامل «سازمان سیا» سخن به میان آورده و می گوید :
(... کشمیری در قبل از انقلاب رفت و آمدهای زیادی هم با کشورهای حاشیه خلیج فارس داشته که ساواک را نسبت به عضویت اودر سازمان سیا مشکوک کرده بود) 176
چند سال بعد مجله آمریکایی اسپات لایت در سال 1372 طی مقاله ای اعتراف کرد که انفجار حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخست وزیری با هماهنگی سازمان سیا انجام شده است . 177
حدود یک هفته پس از انفجار دفتر نخست وزیری ، نورالدین کیانوری و محمد علی عموئی ( سران حزب توده ) نزد آقای هاشمی رفسنجانی رفته واز ارتباط انفجار نخست وزیری با بهزاد نبوی و عوامل سازمان سیا خبر می دهد . این خبربا توجه به ارتباط حزب توده با سرویس اطلاعاتی کا. گ. ب ( سازمان جاسوسی شوروی ) انگشت اتهام را متوجه بهزاد نبوی می گیرد. البته آقای هاشمی رفسنجانی بعدها در این باره در یادداشت روز 16 شهریور 1360 می نویسد :
«کیانوری و عموئی ، از دبیران حزب توده ، به عنوان یک ملاقات فوری و ضروری آمدند و کارشان سعایت علیه بهزاد نبوی است . حزب توده تصمیم گرفته ایشان را بدنام کند و یک گزارش جعلی ( به ظنّ قوی ) آورده بودند». 178
آقای هاشمی در یادداشت 22 شهریور خود نیز می نویسد :
«آقای مهندس بهزاد نبوی این روزها مورد هجوم شایعه پردازان و تفرقه اندازها شده و حتی متهم به دست داشتن در انفجار نخست وزیری می شود و حزب توده در این شایعه پردازی ها دست دارد» .179
البته باید از جناب آقای هاشمی پرسید که شما به چه دلیل چنین خبر مهمی را جعلی خواندید ؟
مگر کیانوری دو بار اخبار دریافتی از سرویس اطلاعاتی شوروی در باره آماده شدن عراق برای حمله به ایران را به دفتر بنی صدر اطلاع نداده بود ؟ 180
مگر نورالدین کیانوری خبر دریافتی از روسها مبنی بر ملاقات شاپور بختیار با صدام حسین را به اطلاع مقامات جمهوری اسلامی نرسانده بود ؟ 181
درست است که حزب توده یک حزب وابسته به بیگانه وبا سوابق ننگین بوده است و ما نیز این را قبول داریم ؛ اما این دلیل نمی شود که به اخبار سرویس اطلاعاتی روسیه که توسط عوامل خود منتقل می کردند بی اعتنایی کنیم و آن ها را جعلی بدانیم . سرویس اطلاعاتی روسیه با داشتن عناصر نفوذی مانند کیم فیلبی ، هانس فلفه ، الدریچ ایمز ، رابرت هانسون و ... که در رده های بالای سرویس های 6.I M ، A.I.C ، I.B.F و ... حضور داشته اند ، از بسیاری از اطلاعات سرّی آنها مطلع می شده است . لذا پذیرش این مطلب که ارتباط بهزاد نبوی با سازمان سیا را نیز آنها از طریق عوامل خود در سازمان سیا مطلع شده باشند ، امری دور از ذهن نمی نماید .
آقای هاشمی چند روز پس از انفجار نخست وزیری در خطبه های نماز جمعه 20 شهریور 1360 خود می گوید :
«برای جریان های سیاسی ، داشتن یک عامل نفوذی در جائی مثل دفتر نخست وزیری یا دفتر دادستانی یا دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ، خیلی ارزش دارد . برای این که آنها می توانند تصمیماتی که در دادستانی انقلاب گرفته می شد و تصمیماتی که در دفاتر محرمانه نخست وزیر گرفته می شد و تصمیماتی که در سطح بالای حزب جمهوری اسلامی که به قول آنها حزب حاکم است و طراح سیاست کشور است ، گرفته می شد و می توانستند از جزئیات آن باخبر باشند و ... چنین سرمایه ای به خاطر انفجار یک بمب و کشتن یکی دو نفر که به سرعت جایش پر می شود ، افرادی را که در نخست وزیری داشتند و این سرمایه ای که چند سال رویش خرج شده - که به اندازه یک تیم جاسوسی آمریکا و یک گردان جاسوسی شوروی می تواند خدمت کند - از دست می دهند . مجموعه سازمان سیا در ایران به اندازه این کسی که در دفتر آقای رجائی بمب گذاشته ، نمی توانستند گزارش بدهند و این نشان ضعف می باشد که غیر از این چیز دیگری ندارند و به همین وسیله می خواهند به بچه هایشان روحیه بدهند ... ما امیدواریم که بیدار شده باشیم و موسسات ، اطراف خودشان را مواظب باشند و [افراد را] با کوچک ترین شبهه بیرون کنند و لااقل کنار بگذارند ».182
همان طور که ملاحظه می گردد ، ایشان به موسسات گوناگون توصیه می کند که «افراد را با کوچک ترین شبهه کنار بگذارند» ، اما خود ایشان در مورد فردی که خبر ارتباطش با سازمان سیا داده شده ، نه تنها چنین اقدامی نمی کند ، بلکه در یک خطای آشکار اطلاعاتی و حفاظتی ، متن خبر دریافت شده از سرویس اطلاعاتی شوروی را به دست خود بهزاد نبوی می دهد !!
بهزاد نبوی در جلسه 29 مرداد 1368 مجلس می گوید : [بعد از شهادت رجائی و باهنر] «در یکی از جلسات که در همین مجلس شورای اسلامی تشکیل شد ، آقای هاشمی موقعی که داشتیم می رفتیم به جلسه ، یک نامه ای را به من داد . امضای آن را نگاه کردم ، دیدم نوشته حزب توده ایران ».183
آقای هاشمی رفسنجانی توجه نمی کند که در صورت صحت خبر مذکور، با این اقدام خود ، در واقع سازمان سیا را هشیار می کند تا درصدد جبران این ضربه اطلاعاتی برآید . در واقع این کار، یکی از بزرگ ترین خطاهای اطلاعاتی آقای هاشمی می باشد که در نتیجه آن ، ضربات جبران ناپذیری بر کشور وارد شده است .
از سوی دیگر ، شاید یکی از تعجب برانگیز ترین نکات پرونده انفجار نخست وزیری ، ارجاع آن به دادگستری به جای دادسرای انقلاب است . از آنجا که این پرونده کاملاً امنیتی و ضدانقلابی بود ، باید در دادسرای انقلاب موشکافانه بررسی می شد . اما گویا بهزاد نبوی در جلسه ای توانست برخی مسئولین قضائی را متقاعد کند که پرونده به دادگستری برود و در آنجا و به کمک گروهی که بهزاد نبوی تشکیل داده بود ، بررسی شود !184 یعنی پرونده ای که متهم اصلی آن خود بهزاد نبوی بوده است ، در زیر دست خود وی مورد رسیدگی قرار گرفت!!
سید رضا زواره ای در خاطرات خود در این باره می گوید :
«اما از همان شب اول انفجار ،برای همه ما جای سوال بود. چون اعلام شد که دادگستری باید به قضیه رسیدگی کند . در حالی که همان طور که من در حزب مطرح کردم ،یک جوان پانزده شانزده ساله ی فریب خورده که روزنامه ی منافقین را می فروشد ، برای محاکمه باید به دادسرای انقلاب برود . اما وقتی نخست وزیری مملکت را منفجر می کنند، دادگستری باید رسیدگی کند؟جریان چیست ؟185
آقای هاشمی رفسنجانی نیز در یادداشت های خود ذکر می کند که با تصویب شورای ریاست جمهوری ، مسئولیت نظارت بر تحقیق در مورد فاجعه انفجار نخست وزیری که بهزاد نبوی پیگیری می کرد (!!) بر عهده آیت الله ربانی املشی ، دادستان کل کشور قرار گرفت (!)186
آقای زواره ای در مرداد 1361 طی سوالی از وزیر دادگستری می گوید :
« با توجه به اسنادی که از خانه کشمیری به دست آمده ، سازمان سیا و آن عواملی که کشمیری را تا اینجا رساندند ، باید افرادی به مراتب قوی تر از کشمیری را به صورت نفوذی در دستگاه ها داشته باشند تا کشمیری را قربانی این کار کنند . برای این که کشمیری می توانسته تمام اسناد شورای امنیت کشور را مرتباً در اختیار بیگانگان قرار دهد» 187
ایشان در مصاحبه دیگری در سال 1380 با روزنامه خراسان ، اظهار می دارد:
« به بزرگان حزب [جمهوری اسلامی ] گفتیم که کشمیری عضو [عامل] سازمان سیا است و برای کشتن مرحوم رجائی و باهنر ، سازمان سیا مهره ای همچون او را به راحتی خرج نمی کند . پس باید مهره ای به مراتب قوی تر از کشمیری در دولت داشته باشد ؛ به دنبال آن یکی باشید . همان جا بعضی ناراحت شدند» 188
در مورد سابقه ارتباط نبوی با امریکایی ها باید توجه داشت وی مدتی در یک شرکت آمریکایی به نام« بریچ » کار می کرده . این شرکت در واقع یک شرکت پوششی جاسوسی بوده که روی پست های الکترونیک و شنودهای الکترونیکی از شرق به غرب ایران ، علیه روسیه کار می کرده است . یکی از ریشه های بحث سیا و بهزاد نبوی ، در ارتباط با بریچ می باشد . 189
البته این احتمال نیز وجود دارد که ارتباط بهزاد نبوی با سازمان سیا ، از طریق شوهر دختر دائی اش یعنی جناب دکتر ابراهیم یزدی - که نبوی به وی ارادت بسیار دارد - انجام پذیرفته باشد . باید توجه داشت که دکتر ابراهیم یزدی پس از آن که در سال 1339 به آمریکا می رود ، مدتی بعد ، از طریق یکی از سناتورهای آمریکایی به نام هریسون ویلیامز در سال 1341 به تابعیت آمریکا در می آید و پاسپورت آمریکایی دریافت می کند . 190... در طی آن سال ها ، بسیاری از اوقات یزدی در آمریکا ، در تماس با مخالفان شاه و ایجاد ارتباط میان آنها و مقامات اطلاعاتی غرب صرف می شد... وی با یکی از عناصر سازمان سیا به نام ریچارد کاتم رابطه بسیار صمیمانه ای داشته است . 191
ابراهیم یزدی در دوران اقامت خویش در آمریکا در پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، هم چنین مدتی با جورج بوش پدر ( از روسای سابق سازمان سیا) نیز ارتباط نزدیک داشته است .
این عامل آمریکا ، در سال های پس از پیروزی انقلاب ، در بهمن سال 1363 ، در کنگره هفتم نهضت آزادی خواهان براندازی حاکمیت جمهوری اسلامی می شود . وی می گوید : نهضت آزادی ایران معتقد است که باید حاکمیت فعلی را از طریق قانونی و منطقی (!) و پارلمانی سرنگون کرد ... ادامه بحران فعلی مملکت ، شرط لازم براندازی رژیم حاکم می باشد اما شرط کافی نیست . 192
وی در اردیبهشت 1366 نیز در بیست و ششمین سالگرد تشکیل نهضت آزادی اظهار می دارد : «باید امیدوار باشیم و بدانیم که این رژیم از بین می رود ». 193
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
175. خاطرات آیت الله مهدوی کنی . پیشین ، ص 312
176. لاله فرزین فر ، خاطرات مرحوم سید رضا زواره ای ، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی ،1390، ص 194
177. روزنامه کیهان . 27 خرداد 1372
178. اکبر هاشمی رفسنجانی . « عبور از بحران ». به اهتمام یاسر هاشمی . تهران: دفتر نشر معارف انقلاب ، 1378 . ص 274
179. عبور از بحران . پیشین ، ص 281
180. پرسش های اساسی جنگ . پیشین ، ص 116
181. محمد درودیان . « اجتناب ناپذیری جنگ ». تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، 1382 . ص 266
182. مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی .« در مکتب جمعه ؛ مجموعه خطبه های نماز جمعه تهران . جلد سوم ». تهران: وزارت ارشاد اسلامی ، 1365 . ص 407 - 406
183. شنود اشباح . پیشین ، ص 703
184. محمد رضا امینی . « سراب سیاست ». قم : اشراق حکمت ، 1390 . ص 123
بهزاد نبوی و برخی از دوستانش که در ابتدا داستان دروغین شهادت مسعود کشمیری را ساخته بودند ، پس از برملاشدن این داستان و پررنگ شدن احتمال فرار وی از کشور نیز از ارائه عکس وی به فرودگاه ها و نقاط مرزی خودداری کرده بودند .
همچنین مرتضی صفار هرندی .« رازهای دهه شصت ( 68 - 1358) ». تهران : کیهان ، 1390 . ص 196
185. خاطرات زواره ای ،ص 192
186. عبور از بحران . پیشین ، ص 265
187. شنود اشباح . پیشین ، ص 594
188. روزنامه خراسان ، 23، مرداد1380
189. شنود اشباح . ص 80
190. امیر نجات . « چهره هائی در تاریخ ایران . جلد دوم ». میشیگان: سازمان فرهنگی شرق ، 1361 . ص 101
191. همان . ص 102
192. اسدالله بادامچیان . « بررسی تحلیلی نهضت آزادی ایران ». تهران: اندیشه ناب ، 1384 . ص 91
193. روزنامه رسالت . 16 آبان 1377
پاورقی
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2595656
یکی از عجیب ترین پرونده های انقلاب ، انفجار دفتر نخست وزیری (شهیدان باهنر و رجایی) و اتهام بهزاد نبوی در این مورد است . از آنجا که این پرونده کاملاً امنیتی بود ، باید در دادسرای انقلاب موشکافانه بررسی می شد . اما بهزاد نبوی با حمایت هاشمی توانست برخی مسئولین قضائی را متقاعد کند که پرونده به دادگستری برود و آنجا هم به کمک گروهی که بهزاد نبوی قبلا تشکیل داده بود ، بررسی شد ! یعنی پرونده ای که متهم اصلی آن خود بهزاد نبوی بود، توسط زیر دست خودش مورد رسیدگی قرار گرفته و رد اتهام شد!!
ص 127
۹۸/۰۱/۲۲