دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب

به نام خدای مهدی ع







غیبت نعمانی
امام باقر(ع):
فابشروا ثم ابشرو باللذی تریدون الستم ترون اعدا کم یقتلون فی معاصی الله ویقتل بعضکم بعضا علی الدنیا دوونکم و انتم فی بیوتم آمنون فی عزله عنهم وَ کَفَى بِالسُّفْیَانِیِّ نَقِمَةً لَکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَکُمْ مَعَ أَنَّ الْفَاسِقَ لَوْ قَدْ خَرَجَ لَمَکَثْتُمْ شَهْراً أَوْ شَهْرَیْنِ بَعْدَ خُرُوجِهِ لَمْ یَکُنْ عَلَیْکُمْ بَأْسٌ حَتَّى یَقْتُلَ خَلْقاً کَثِیراً دُونَکُمْ فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ فَکَیْفَ نَصْنَعُ بِالْعِیَالِ إِذَا کَانَ ذَلِکَ قَالَ یَتَغَیَّبُ الرِّجَالُ‏ مِنْکُمْ عَنْهُ فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِیَ عَلَى شِیعَتِنَا وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ بَأْسٌ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى قِیلَ فَإِلَى أَیْنَ مَخْرَجُ الرِّجَالِ وَ یَهْرُبُونَ مِنْهُ فَقَالَ مَنْ أَرَادَ مِنْهُمْ أَنْ یَخْرُجَ، یَخْرُجْ إِلَى الْمَدِینَةِ أَوْ إِلَى مَکَّةَ أَوْ إِلَى بَعْضِ الْبُلْدَانِ ثُمَّ قَالَ مَا تَصْنَعُونَ بِالْمَدِینَةِ وَ إِنَّمَا یَقْصِدُ جَیْشُ الْفَاسِقِ إِلَیْهَا وَ لَکِنْ عَلَیْکُمْ بِمَکَّةَ فَإِنَّهَا مَجْمَعُکُمْ وَ إِنَّمَا فِتْنَتُهُ حَمْلُ امْرَأَةٍ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ وَ لَا یَجُوزُهَا إِنْ شَاءَ اللَّه‏.

امام باقر(ع): پس بشارت باد بر شما و باز بشارت و مژده باد برشما به آنچه میخواهید و مقصود شماست! آیا نمیبینید که دشمنان شما بخاطر نافرمانی خدا با یکدیگر در جنگ و ستیزند؟ و بعضی از آنها به خاطر دنیا بعضی دیگر را نه شما را میکشند و شما در خانه هایتان بر کنار از آنها در امن و آسودگی هستید
و سفیانی برای عذاب کردن دشمنان شما برای شما کافی است و از جمله نشانه‌هایی برای شماست (برای فهم نزدیکی ظهور) علیرغم اینکه این فاسق شورش کرده، شما یک یا دو ماه پس از خروج او از جای خود تکان نخورید. ناراحتی به شما نخواهد رسید تا جمع زیادی از غیر شما( غیر شیعیان) را بکشد. برخی اصحاب پرسیدند وقتی اینگونه شد برای خانواده و عیال چه تدبیری بیندیشیم؛ امام فرمود مردان خود را از او مخفی کنید. عقده و کینه او متوجه شیعیان ماست اما بر زنان باکی نیست ان‌شاء‌الله. پرسیده شد پس مردان به کجا فرار کنند؟ امام فرمود شیعیانی که میخواهند از دست سفیانی بگریزند به مدینه یا مکه یا دیگر شهرها(غیر از منطقه شام و عراق) بروند. سپس فرمودند: البته به مدینه نروید؛ زیرا سپاه مرد فاسق (سفیانی) به آن جا حمله خواهد کرد، بلکه بر شما باد به مکه؛ چرا که آنجا محل اجتماع شماست.

منبع:
نعمانی، الغیبه، ص300

https://www.rajanews.com/news/213604




امام باقر(ع): پس بشارت باد بر شما ، آیا نمیبینید که دشمنان شما بخاطر نافرمانی خدا با یکدیگر در جنگ و ستیزند؟ و بعضی از آنها به خاطر دنیا بعضی دیگر را  میکشند و شما در خانه هایتان در امنیت و آسودگی هستید و سفیانی برای عذاب کردن دشمنان شما کافی است و این نشانه‌ ای برای شماست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۳ ، ۰۱:۴۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج








امام باقر (ع):
آنگاه حضرت مهدی(عج) به کوفه می آید و تا زمانی که خدا بخواهد در آنجا میماند تا بر کوفه مسلط گردد. سپس با همراهانش به (مرج عذرا) می آیند. در حالی که بسیاری از مردم به آن حضرت پیوسته اند. در آن هنگام سفیانی در منطقه (رمله) (فلسطین) بسر میبرد. دو سپاه رو در روی هم قرار میگیرند. آن روز ، روز ابدال است ، جمعی از مردمی که با سفیانی هستند از پیروی او دست کشیده و به شیعیان آل محمد (ع) می پیوندند و عده ای از مردم که با آل پیامبر هستند به سفیانی میگروند ، آنها در واقع از پیروان او بوده و به او میپوندند. هرکس در آنروز بسوی پرچم خود میشتابد.
منبع:
عصر ظهور علامه کورانی ص151
بحار النوار جلد 52 ص224


امام باقر (ع): آنگاه حضرت مهدی(عج) به کوفه می آید تا بر آن مسلط گردد. سپس به (مرج عذرا) می آیند. در حالی که بسیاری به آن حضرت پیوسته اند. در آن هنگام سفیانی در منطقه فلسطین بسر میبرد. دو سپاه رو در روی هم قرار میگیرند. آن روز ،روز ابدال است ،جمعی از لشکر سفیانی از پیروی او دست کشیده و به شیعیان آل محمد (ع) میپیوندند و عده ای از مردم که با آل پیامبر هستند به سفیانی میگروند ، آنها در واقع از پیروان او بوده و به او می پیوندند. و هرکس در آنروز بسوی پرچم خود میشتابد!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۳ ، ۰۱:۳۶
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج








در روایتی از امام باقر(ع) آمده است: (هرگاه عبّاسی به خراسان رسد، ستاره دنباله‌دار در مشرق طلوع می کند. نخستین بار که طلوع کرد، برای نابودی قوم نوح بود، هنگامی که خدا غرقشان کرد. [دومین بار] در زمان ابراهیم(ع)، آنگاه که او را در آتش افکندند و زمانی که خداوند فرعون و همراهانش را نابود ساخت و [سومین بار] هنگامی که یحیی پسر زکریّا کشته شد، طلوع کرد. پس هرگاه آن را دیدید، از شرّ فتنه ها به خدا پناه برید. طلوع این ستاره پس از گرفتن خورشید و ماه خواهد بود. سپس [بنی عبّاس] درنگ نمی کنند (دوام نمی‌آورند) [جز زمانی کوتاه]، تا آنکه اَبْقَع در مصر آشکار شود.1
در روایتی دیگر آمده است: (از علایم نزدیکی ظهور: طلوع ستاره‌ای درخشان در سمت مشرق است که همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد به طوری که گویی دو جانب آن می‌خواهند به همدیگر متّصل شوند. [سپس] پدید آمدن سرخی در آسمان [است] که در فضا پراکنده گردد.)2


منابع:
1.الفتن، ص۱۴۸، جزء ه، ح ۶۰۷
2.شیخ مفید الارشاد جلد2 ص368



https://www.porseman.com/article/%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D8%B1/178895



امام باقر(ع): نخستین بار که ستاره دنباله دار طلوع کرد، برای نابودی قوم نوح بود که خدا غرقشان کرد. و بعد در زمان ابراهیم(ع)، آنگاه که او را در آتش افکندند و بعد زمانی که خداوند فرعون و همراهانش را نابود ساخت و  بعد هنگامی که یحیی پسر زکریّا کشته شد،و بعد در (آخر الزمان) که بنی عبّاس که دوام نمی‌آورند! جز زمانی کوتاه ، تا آنکه اَبْقَع در مصر آشکار شود! در روایتی دیگر آمده است: (از علایم نزدیکی ظهور: طلوع ستاره‌ای درخشان در سمت مشرق است که همچون ماه می‌درخشد سپس دو جانب آن خم گردد به طوری که گویی دو جانب آن می‌خواهند به همدیگر متّصل شوند. سپس پدید آمدن سرخی در آسمان است که در فضا پراکنده گردد!



الفتن، ص۱۴۸ ح ۶۰۷
شیخ مفید جلد2 ص368







۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۰۳ ، ۰۱:۱۱
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






مادر شهید محمدحسین نیل ساز:
سال 82 توفیق زیارت امام حسین نصیبم شد. در کنار حرم فریاد کشیدم که یا ابا عبدالله! من پسرم حسین را از تو می‌خواهم! کمی بعد در کنار ضریح بیهوش شدم و در عالم رؤیا آقایی مهربان را بالای سر خود دیدم که از من پرسید: چرا اینقدر بی تابی می‌کنی؟ پاسخ دادم: آمده ام حسینم را از شما بگیرم! آن آقا گفت: می‌خواستیم زمانی بگذرد و صبرت را ببینیم. اکنون حسین تو اینجاست! نگاهی کردم. محمد حسین در کنارم بود. او پارچه سفیدی ‌به من هدیه داد و گفت: از این پارچه برای خود و خواهرانم پیراهن و چادر تهیه کن.‌

با ریختن آب به سرو صورتم به هوش آمدم و پس از دقایقی دریافتم که همه آنچه دیدم رؤیایی بیش نبوده است و...».

یک سال بعد در 25/ 5/ 83 به دنبال سقوط حکومت بعث عراق و پایان مرحله اصلی عملیات تفحص، بنیاد شهید، 77 جاویدالاثر شهرستان دزفول را رسماً ‌‌«شهید» معرفی کرد و مراسمی در مسجد جامع دزفول به یادشان برگزار شد.‌

اما من مطمئن بودم از وعده ای که از مولایم گرفتم یقین داشتم که حسین من بر میگردد . تا اینکه خبر رسید یک شهید گمنام قبل از تدفین نشانه هایی داشته که مشخص شد فرزند من است. پیکر پسرم برگشت و من نیز حاجت روا شدم.

منبع:
کتاب شهیدان زنده اند ص56

https://www.tabnak.ir/fa/news/410626


مادر شهید محمدحسین نیل ساز: سال 82 توفیق زیارت امام حسین(ع) نصیبم شد. در کنار حرم فریاد کشیدم که یا ابا عبدالله! من پسرم حسین را از تو می‌خواهم! کمی بعد در کنار ضریح از هوش رفتم و در عالم رؤیا آقایی مهربان را بالا سر خود دیدم که از من پرسید: چرا اینقدر بی تابی می‌کنی؟ پاسخ دادم: آمده ام حسینم را از شما بگیرم! آقا گفت: می‌خواستیم زمانی بگذرد و صبرت را ببینیم. اکنون حسین تو اینجاست! دیدم محمد حسین در کنارم بود. او پارچه سفیدی ‌به من هدیه داد و گفت: از این پارچه برای خود و خواهرانم پیراهن و چادر تهیه کن.‌ با ریختن آب به سرو صورتم به هوش آمدم. یک سال بعد پس از سقوط حکومت بعث عراق پیکر پسرم برگشت و من نیز حاجت روا شدم.
منبع:
کتاب شهیدان زنده اند ص56


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۰۳ ، ۲۳:۳۸
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج










پس از جنگ در  آذر ماه سال 69 بود که سید احمد میرطاهری و حاج سعید قاسمی به همراه چند تن دیگر از نیروها به جنوب رفته بودند و وقتی به مناطق عملیاتی میروند ، پیکر شهدایی را که از آنجا افتاده بودند میبنند و از آنها عکس میگیرند.

سید احمد میرطاهری میگوید: همراه با حاج سعید قاسمی و چند تا از بچه ها سفری داشتیم به منطقه جنوب ، در تعاون جنوب ، در اتاق یکی از آقایان عکسی دیدیم که قاب شده بود ، به دیوار در عکس تصویر منطقه ای به چشم میخورد که اسکلت شهدا روی زمین افتاده بود. خیلی جا خوردیم ، پرسیدیم محل این عکس کجاست؟ که فهمیدیم فکه است. دیدن آن عکس ، آتشمان زد ، یک راست رفتیم فکه ، منطقه والفجر مقدماتی و از آنجا به طلائیه ، در کمال حیرت و ناباوری دیدیم که اسکلت های سفید شده ای روی زمین ریخته است. شدت گرما و آفتاب آنها را سفید کرده بود. آن تعدادی را که دم دستمان بودند وارسی کردیم ، پلاک و وسایلشان را که دیدیم ، متوجه شدیم ، همه شان شهدای خودمان هستند . یک سری عکس از آنجا گرفتیم و بردیم برای بعضی از آقایان که مدعی خیلی مسائل بودند. همین بود که ما گروه راه انداختیم و از تهران آمدیم جنوب بدون آنکه به کسی وابسته باشیم.

 حاج سعید میگفت: من در طلائیه توی این مانده بودم که آیا اینها شهدای ما هستند. که به این سادگی روی زمین افتاده اند؟ پیکر آنها تبدیل به اسکلت شده بود ولی همه اندام و وسایل و تجهیزات شان موجود بود!

از همانجا کلید کار تفحص در جنوب زده شد و در همان سری اول حدود 300 شهید پیدا شد.

کتاب تفحص ص31 و ص32 و ص63




گفت و گوی نوید شاهد با مسئول اسبق تفحص لشکر۲۷ محمدرسول الله

https://navideshahed.com/fa/news/435105/



سید احمد میرطاهری میگوید: پس از جنگ در سال69 همراه با حاج سعید قاسمی رفتیم منطقه جنوب ، در تعاون جنوب عکسی دیدیم که اسکلت شهدا روی زمین افتاده بود. خیلی جا خوردیم ، پرسیدیم محل عکس کجاست؟ فهمیدیم فکه است. آن عکس ، آتشمان زد ، یک راست رفتیم فکه ، منطقه والفجر مقدماتی و از آنجا به طلائیه ، در کمال حیرت و ناباوری دیدیم که اسکلت های سفید شده ای روی زمین ریخته است. شدت گرما و آفتاب آنها را سفید کرده بود. تعدادی را وارسی کردیم ، پلاک و وسایلشان را که دیدیم ، متوجه شدیم ، همه شان شهدای خودمان هستند! بعد بدون آنکه به کسی وابسته باشیم گروه راه انداختیم و از تهران آمدیم جنوب و از همانجا کلید کار تفحص زده شد و در همان سری اول حدود 300 شهید پیدا شد!

کتاب تفحص ص31 و ص32 و ص63




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۰۳ ، ۰۹:۱۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






جرعه ای به نیت شفا

یکی از سربازهایی که در تفحص کار میکرد آمد پهلویم و با حالت ناراحتی گفت مادرم مریض است!  گفتم خب برو مرخصی ان شاء اللَّه که زودتر خوب میشود ، برو و ببریش دکتر و درمان، گفت نه به این حرفها نیست. میدونم چطور درمانش کنم و او چه دوایی دارد. آن روز شهیدی پیدا کردیم که قمقمه اش پر بود از آبی زلال و گوارا با اینکه بیش از ده سال از شهادت او گذشته بود ، قمقمه همچنان آبی شفاف و خوش طعم داشت. ده سال پیش در فکه زیر خروارها خاک و حالا کجا! بچه ها هر کدام جرعه ای از آب به نیت تبرک و تیمّن خوردند و صلوات فرستادند. آن سرباز رفت به مرخصی و چند روز بعد شادمان برگشت! از چهره اش فهمیدم که باید حال مادرش خوب شده باشد. گفتم الحمدالله مثل اینکه حال مادرت خوب شده و دوا و درمان مرثر واقع شده! جا خورد. نگاهی انداخت و گفت: نه آقا سید دوا و درمان موثر نبود راه اصلی اش را پیدا کردم! تعجب کردم . نکند اتفاقی افتاده باشد. گفتم پس چی؟ گفت چند جرعه از آب قمقمه آن شهید که چند روز پیش پیدا کردیم بردم تهران و دادم مادرم خورد. به امید خدا خیلی زود حالش خوب شد ، اصلا نیتم این بود که برای شفای او جرعه ای از آب فکه ببرم.

جرعه ای آب زلال

حاج آقای کربلایی مسئول عقیدتی سیاسی یگان ژاندارمری مستقر در فکه بود تعریف میکرد: در یگان ما عده ای هستند که کارشناس آب و مسائل کشاورزی اند. یک روز رفتم پهلویشان و گفتم اگر آبی داخل قمقمه و دوازده سال زیر خاک بماند چه میشود؟ خیلی عادی گفتند: خب معلومه خواه ناخواه تبدیل به لجن میشود که آن هم به دلیل شرایط زیر خاک و زمان زیاد است و...
بعد برای هر کدام جرعه ای  از آبی که داخل قمقمه بود ریختم و دادم و گفتم بخورید. آب را سرکشیدند و پرسیدم حالا به نظر شما این آبی که خوردید چه جوری بود؟

همه متفق القول گفتند: هیچی آبی تازه و زلال ، بدون هر گونه ماندگی ... خنده مرا که دیدند، جا خوردند پرسیدند: علت خنده ات چیست؟ قمقمه را نشانشان دادم و گفتم این آبی که شما خوردید متعلق به این قمهمه بود که دوازده سال تمام زیر خاک کنار یک شهید بوده و...
مات و مبهوت به یکدیگر نگاه میکردند. اول فکر کردند شوخی میکنم. باورشان نمیشد. آب آنقدر زلال و خوش طعم باشد. لحن صلواتی که فرستادند ،تعجب و بهتشان را میرساند.

منبع: کتاب تفحص ص 156 و 157

https://www.hamshahrionline.ir/news/896111


جرعه ای به نیت شفا

یکی از سربازها که در تفحص کار میکرد آمد پهلویم و با حالت ناراحتی گفت مادرم مریض است! گفتم خب برو مرخصی و مادرت را ببر دکتر! آن روز شهیدی پیدا کردیم که با اینکه بیش از ده سال از شهادتش گذشته بود قمقمه اش پر بود از آب زلال و گوارا. بچه ها هر کدام جرعه ای از آب به نیت تبرک خوردند. آن سرباز به مرخصی رفت و چند روز بعد شادمان برگشت! پرسیدم مگر حال مادرت خوب شده؟ گفت: نه! دوا و درمان موثر نبود راه اصلی اش را پیدا کردم! گفتم: چطور؟ گفت: چند جرعه از آب قمقمه آن شهید که چند روز پیش پیدا کردیم بردم تهران و دادم مادرم خورد. به امید خدا خیلی زود حالش خوب شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۳ ، ۲۳:۱۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






الإمام الصادق علیه السلام : خَرَجَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیهماالسلام عَلى أصحابِهِ فَقالَ : أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ اللّه َ جَلَّ ذِکرُهُ ما خَلَقَ العِبادَ إلاّ لِیَعرِفوهُ ، فَإِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ ، فَإِذا عَبَدوهُ استَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَةِ مَن سِواهُ ،فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : یَا بنَ رَسولِ اللّه ِ ، بِأَبی أنتَ واُمّی ، فَما مَعرِفَةُ اللّه ِ ؟ قالَ : مَعرِفَةُ أهلِ کُلِّ زَمانٍ إمامَهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ

امام صادق علیه السلام : حسین بن على به سوى اصحابش آمد و گفت: اى مردم! خداوند والانام، بندگان را نیافرید مگر آن که او را بشناسند، پس هر گاه او را شناختند خواهند پرستیدش و هر گاه او را بپرستند با پرستش او از پرستش جز او بى نیاز خواهند گشت. مردى به ایشان عرض کرد: اى فرزند رسول اللّه ! پدر و مادرم فداى تو باد، شناخت خدا چیست؟ امام علیه السلامفرمود: این که مردم هر زمان امامشان را که فرمانبرى از او واجب است بشناسند.

منبع: علل الشرائع : ص ۹ ح ۱، کنزالفوائد : ج ۱ ص ۳۲۸.
کتاب با کاروان حسینی (از مدینه تا مدینه ج۱ ص 196)







۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۰۳ ، ۰۰:۱۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج









جناب آقای حاج غلامحسین یزدان پناه نقل میکردند: شیخی از اهل منبر خیلی مشتاق دیدن آقای مجتهدی شده بود تا اینکه متوجه میشود آقا در منزل آقای حاج حسین مینایی به سر میبرند. وقتی به آنجا میرود و میخواهد وارد خانه شود ، یک مرتبه آقا از در دیگر خانه خارج میشوند ، آقای مینایی به طرف آقا دویده و به ایشان میگویند این شیخ خیلی مشتاق دیدن شماست و مدت هاست میخواهد شما را ببیند.
آقا میفرماید: او میخواهد مرا ببیند امام من نمیخواهم او را ببینم!
وقتی آقای مینایی علت آن را سوال میکنند آقا میفرمایند: پنجاه سال است بر روی منبر ها روضه حضرت سیدالشهدا(ع) میخواند اما تاکنون پلک های چشم خودش تر نشده است! سپس اقا از آن محل دور میشوند. وقتی آقای مینایی کلام ایشان را برای آن شیخ بازگو میکنند، او تایید میکند که همینطور است!

منبع: لاله ای از ملکوت جلد اول ص367




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۳ ، ۰۱:۲۹
مهرداد بچه مثبت

به نام دای مهدی عج








پنج شش ماه پس از پیروزی انقلاب، طی مأموریتی از تهران به شهر خودم مشهد آمدم. در آن هنگام عضو شورای انقلاب، و نماینده ی شورای انقلاب در وزارت دفاع، و نماینده ی امام در تعدادی از سازمانهای کشور بودم. خدای متعال خواست که پس از سالهای سختی ستم و آزار و اذیت واستضعاف، با احساس عزت اسلام و مسلمین و سربلندی مجاهدین راه خدا، وارد این شهر شوم. مقامات شهر از من خواستند تا از ساختمان «کمیته ی مرکزی انقلاب» بازدید کنم. کمیته های انقلاب در آن زمان اداره ی بیشتر امور شهرهای ایران را برعهده داشتند. ساختمان «حزب رستاخیز» در مشهد برای این منظور انتخاب شده بود. این ساختمان، یک ساختمان بزرگ و مجلل چند طبقه بود که حزب شاه آن را به عنوان مقر خود بنا کرد و ساختمان را هم تکمیل کرد. اما خدا آن حزب را به بدترین وجهی متلاشی کرد و ساختمان به دست انقلابیون افتاد و آنها هم ساختمان را مقر مرکزی کمیته ی انقلاب مشهد قرار دادند. به من گفتند: آخرین طبقه ی این ساختمان در حال حاضر مخصوص زندانیان خطرناک است. اسامی آنها را ذکر کردند و من بیشترشان را می شناختم؛ ازجمله ی آنها فردی به نام «بابایی» بود که نام دیگری هم داشت: «برومند». و من نمیدانم کدام یک از این دو نام، حقیقی بود. او از شکنجه گران من در پنجمین زندان بود. گفتم: سبحان الله ولاحول ولا قوة الا بالله! به همراه آقای طبسی -رئیس کمیته ی انقلاب و نماینده ی امام در آستان قدس رضوی- و نیز فرماندار، به ساختمان کمیته رفتیم. این فرماندار با من در این زندان بود و شکنجه هم شد. به طبقه ی بالا رفتیم. آنجا اتاقهای بزرگی بود و بازداشتی ها در آن اتاقها نشسته بودند. اتاقها پنجره هایی بزرگ رو به خیابان و بدون نرده ی آهنی داشت. دیدم این اتاقها برای بازداشت مناسب نیست، زیرا ممکن است فرد بازداشتی خطرناک خود را از پنجره به بیرون پرت کند. اما ظاهرا مسئولان کمیته ی انقلاب میدانستند که این بازداشتی ها «أحرص الناس على حیاة» از همه ی مردم سخت تر به زندگی چسبیده اند! و احتمال اینکه جان خود را به خطر بیندازند، وجود ندارد. از این رو آنها را در اتاقهای بزرگی که پنجره های عریض دارد، رها کرده اند.

در یکی از اتاقها را باز کردند. برخی از آنها را شناختم. سلام کردم و به آنها توصیه کردم اطلاعاتی را که دارند، بدهند و با انقلابیون همکاری کنند، و هیچ امیدی به بازگشت رژیم ساقط شده نبندند، و اینکه این انقلاب پیروز شده و به اذن خدا به پیروزی های خود ادامه خواهد داد؛ لذا تنها کاری که باید بکنند، اعتراف و همکاری است. در گوشه ی اتاق مردی را مشغول نمازدیدم. او را شناختم؛ «بابایی» بود. به بازداشتیها گفتم: این بابایی است؟ گفتند: بله. گفتم: عجب! من با او خاطراتی طولانی دارم. نگاه ها متوجه او شد و او نماز خود را رکعت بعد رکعت ادامه میداد، بدون آنکه سلام بدهد! او از من هراس داشت و احساس خطر میکرد؛ لذا خودش را مشغول یک نماز دروغین کرده بود تا با من روبرو نشود! به اتاق دیگری رفتم و به بازداشتی های آن اتاق سرزدم. سپس به اتاق قبلی برگشتم. ناگهان در اتاق را باز کردم؛ بابایی تا مرا دید مبهوت و دستپاچه شد و فرو ریخت. شروع کرد به التماس کردن و خوردن قسمهای شدید و غلیظ، که جوانی سبک مغزو فریب خورده بودم. من بدون آنکه به او پاسخی بدهم، ایستادم و به حرفهایش گوش دادم. بعد به او گفتم: به یاد داری با من در زندان چگونه رفتار میکردی؟ فقط یک مورد را به یادت می آورم. یادت هست که در اتاق شکنجه محاسن من را میگرفتی و مرا به زمین می انداختی، بعد با کشیدن محاسنم مرا بلند میکردی و کلماتی زننده به من میگفتی و مرا به زمین میکوبیدی، و باز همین طور ...؟ گفت: بله، اینها را به یاد دارم. در این حال همراهان من از خشم برافروختند و اگر من آنها را آرام نکرده بودم، میخواستند کار او را بسازند. سپس در ادامه گفتم: من حاضرم تو را نجات دهم، و میدانی که قدرت این کار را دارم؛ اما به یک شرط، و آن شرط این است که ما را از محل اختفای رئیست آگاه کنی. این رئیس که سراغش را از بابایی گرفتم، یک شخصیت ساواکی خطرناک بود. همو بود که پایه ی ساواک مشهد را گذاشت و از آغاز تأسیس تا ساعتی که منهدم شد، در موقعیت خود باقی ماند؛ با آنکه رؤسا مرتبا تغییر میکردند. همه ی اطلاعات مربوط به مشهد و بلکه خراسان، در این مرکز ساواک متمرکز بود. من میدانستم که بابایی میداند رئیس ساواک خراسان کجا است زیرا این جماعت حتی در ایام پیروزی انقلاب هم باهم ارتباط داشتند، اما او اصرار میکرد که نمیداند. بعد هم گفت به گمانم از ایران خارج شده است. به هر حال، بابایی محاکمه و اعدام شد. او جنایاتی مرتکب شده بود که به خاطر هریک از آنها مستحق کیفر اعدام بود. سرانجام، آن رئیس زندان ساواک نیز پس از چند سال مخفی شدن، دستگیر و زندانی شد. من از گستاخیها و وقاحت بابایی در پنجمین زندانم خیلی چیزها به یاد دارم. روز بعد از شکنجه ام -که شرح آن را دادم- این مرد به سلول من آمد. با وجود تاریکی شدید فضای سلول، او را شناختم. روی زمین نشست. و البته نشستن در داخل سلول، برای افرادی جز زندانیان، ممنوع است. او با لحنی توأم با احترام و ادب(!) سخنانش را با احوالپرسی شروع کرد: آقا سید! حالتان چطور است؟! امیدوارم از زندان بدتان نیاید! و ادامه داد: من میخواهم به حضرتعالی نصیحتی بکنم، و آن اینکه هر اطلاعاتی را که در اختیار دارید، ارائه بفرمایید و به همه ی پرسشها پاسخ صریح بدهید؛ وگرنه خدای ناکرده، خدای ناکرده، با شما کاری میکنند که شایسته ی جایگاه و شخصیت حضرتعالی نیست! کسی که همین دیروز مرا مورد بدترین شکنجه های بدنی و روانی قرار داده بود، با چنین لحن وقیحانه ای با من سخن میگفت! از حرفهایش خنده ام گرفت و پاسخی به او ندادم ... و او رفت.


منبع کتاب: خون دلی که لعل شد ص 214



https://www.eitaa.com/Hoseinmehrali/2035

پس از انقلاب از ساختمان کمیته مرکزی مشهد بازدید کردیم. گفتند طبقه آخر مخصوص زندانیان خطرناک است. اسامی آنها را ذکر کردند و من بیشترشان را می شناختم. در گوشه ی اتاق مردی را مشغول نماز دیدم. او را شناختم؛ «بابایی» بود. تا مرا دید مبهوت و دستپاچه شد و شروع کرد به التماس کردن و خوردن قسمهای شدید! به او گفتم: به یاد داری با من در زندان چگونه رفتار میکردی؟ یادت هست که در اتاق شکنجه محاسن من را میگرفتی و مرا به زمین می انداختی، بعد با کشیدن محاسنم مرا بلند میکردی و کلماتی زننده به من میگفتی و مرا به زمین میکوبیدی؟ در این حال همراهان من از خشم برافروختند و اگر من آنها را آرام نکرده بودم، میخواستند کار او را بسازند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۰۳ ، ۰۱:۴۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج





پای صحبت جانباز انقلاب اسلامی محمد جهان‌بین که در زندان ساواک مورد شکنجه قرار گرفته:


چند روز قبل، خانمی در میان بازدیدکنندگان موزه عبرت، از بدو ورود شروع به مغلطه و جوسازی کرد که: «چیزهایی که اینجا می‌بینید، همه‌اش را خودشان ساخته‌اند.» در جوابش گفتم: «یعنی شما معتقدید شکنجه‌هایی که اینجا بازسازی شده، واقعیت ندارد؟ اما بعد از 46 سال، هنوز جای آن شکنجه‌ها در بدن من مخصوصاً پاهایم هست.» وقتی آثار کابل‌های ساواکی‌ها در کف پایم را نشان دادم، گارد آن خانم‌باز شد و گفت: «حالا باور کردم.»

از خاطرات شکنجه‌های ۴۶سال قبل که می‌پرسم، خم می‌شود، کفش و جوراب از پا درمی‌آورد و در مقابل چشم‌های متعجب من، پایش را روی میز قرار می‌دهد و می‌گوید: «با این پاهای آسیب دیده، هنوز هم شب‌ها نمی‌توانم بدون آرام‌بخش بخوابم. آثار کابل‌هایی که ماموران ساواک در سال ۱۳۵۵ زدند، هنوز کف پایم وجود دارد و درد و سوزشش عذابم می‌دهد. همین دیشب مجبور شدم با یک تیغ تیز، چند لایه پوست از کف پایم بردارم. بی‌قراری این پا، خیلی اوقات، بی‌خوابم می‌کند. از خواب که می‌پرم، در آن تاریکی نیمه‌شب، خیال می‌کنم هنوز هم در سلول انفرادی هستم...»

«افضلی»، بازجوی من، وقتی از تهدید، تطمیع و تحقیر جواب نگرفت، ساعت ۱:۳۰ نیمه‌شب درحالی‌که شیشه کنیاک روی میزش بود، خواست با مطرح کردن یک موضوع ناموسی، مرا خلع سلاح کند. گفت: «حرف نمی‌زنی؟ اشکال ندارد. همسرت را اینجا می‌آورم و در مقابل خودت...» در همان لحظه به حضرت زهرا (س) متوسل شدم که آن ناجوانمرد نتواند نیت شومش را پیش ببرد. عنایت خانم(س) طوری بود که او تا مدتی اصلاً نمی‌فهمید کجاست و با چه کسی صحبت می‌کند! در همان فضا در مقابل من نشسته بود اما انگار خدا هوش و عقل را از او گرفته بود و فقط به من نگاه می‌کرد.

https://farsnews.ir/social/1677301042000687726

با این پاهای آسیب دیده، هنوز هم شب‌ها نمی‌توانم بدون آرام‌بخش بخوابم. آثار کابل‌هایی که ماموران ساواک در سال ۱۳۵۵ زدند، هنوز کف پایم وجود دارد و درد و سوزشش عذابم می‌دهد. همین دیشب مجبور شدم با یک تیغ تیز، چند لایه پوست از کف پایم بردارم. بی‌قراری این پا، خیلی اوقات، بی‌خوابم می‌کند. از خواب که می‌پرم، در آن تاریکی نیمه‌شب، خیال می‌کنم هنوز هم در سلول انفرادی هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۳ ، ۰۹:۰۵
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






همچنان که هر چیز دیگری -چه شکنجه، چه گرفتاری، چه لذت۔ پایانی دارد و تمام میشود، این نوبت شکنجه هم به پایان رسید. پایم را باز کردند. برخاستم، تلوتلو میخوردم و قادر به راه رفتن نبودم. هردو پایم ورم کرده بود و درد سراسر وجودم را فراگرفته بود. یکی از آنها گفت: به سلولت برو؛ ولی تو را به اینجا برمیگردانیم تا آنکه اعتراف کنی. وقتی به سلول برگشتم و وارد آن شدم، احساس راحتی عجیبی کردم! احساس نوعی امنیت و اطمینان به من دست داد. پس از آن خشونت ددمنشانه و شکنجه ی نفرت انگیز که در اتاق شکنجه با آن مواجه شدم، اکنون چهاردیواری ای که مرا احاطه میکرد و دری که پس از ورودم بسته شد، در من نوعی آرامش روحی می آفرید! خدا را شکر کردم که این سلولم را -که معمولا جای احساس تنهایی و غربت است- مایه ی آرامش و اطمینان ساخته است. روی زمین نشستم، و از اینکه بدون شکنجه شدن پایم را دراز میکردم، و بدون آنکه کلمات گزنده و زننده گوشم را بیازارد، سرم را به دیوار تکیه میدادم، احساس لذت میکردم. برای گرفتن اطلاعات از اشخاص، به انواع فشار متوسل میشدند؛ از جمله اینکه به زندانی برگه های سفیدی میدادند و از او میخواستند تا اعترافات خود را به صورت پرسش و پاسخ روی آن بنویسد. او را تحت فشار قرار میدادند که بنویسد. و خدا نکند که زندانی بپرسد: چه بنویسم؟ در این صورت با کتک و فحش به جان او می افتادند و میگفتند: بنویس... بنویس.... و چه بسا زندانی دو یا سه صفحه مینوشت، اما بازجوآن را میگرفت، با تحقیر به آن نظر می انداخت، آن را در برابر زندانی پاره میکرد و با تأکید و فشار از او میخواست که بیشتر بنویسد! نمیتوانم همه ی جزئیات شکنجه را بیان کنم؛ چون فراتر از آن است که در بیان بگنجد. شرح آن، ضرورتی هم ندارد؛ زیرا دردآور و ناراحت کننده است. از این صحنه های دردناک میگذرم و به صحنه ی دیگری میپردازم که مایه ی تفریح است و خاطر شما را تسلی میدهد؛ گرچه برای کسانی که تمایل به عبرت آموزی داشته باشند، حاوی عبرت است.

منبع کتاب: خون دلی که لعل شد ص 212


https://www.eitaa.com/Hoseinmehrali/2035

همچنان که هر چیز دیگری چه گرفتاری، چه لذت پایانی دارد و تمام میشود، این نوبت شکنجه هم به پایان رسید. پایم را باز کردند. برخاستم، تلوتلو میخوردم و قادر به راه رفتن نبودم. هردو پایم ورم کرده بود و درد سراسر وجودم را فراگرفته بود. یکی از آنها گفت: به سلولت برو؛ ولی تو را به اینجا برمیگردانیم تا آنکه اعتراف کنی. وقتی به سلول برگشتم و وارد آن شدم، احساس راحتی عجیبی کردم! احساس نوعی امنیت و اطمینان به من دست داد. پس از آن خشونت ددمنشانه و شکنجه ی نفرت انگیز که در اتاق شکنجه با آن مواجه شدم، اکنون چهاردیواری ای که مرا احاطه میکرد و دری که پس از ورودم بسته شد، در من نوعی آرامش روحی می آفرید! خدا را شکر کردم که این سلولم را که معمولا جای احساس تنهایی و غربت است مایه ی آرامش و اطمینان ساخته است. روی زمین نشستم، و از اینکه بدون شکنجه شدن پایم را دراز میکردم، و بدون آنکه کلمات گزنده و زننده گوشم را بیازارد، سرم را به دیوار تکیه میدادم، احساس لذت میکردم. نمیتوانم همه ی جزئیات شکنجه را بیان کنم؛ چون فراتر از آن است که در بیان بگنجد. شرح آن، ضرورتی هم ندارد؛ زیرا دردآور و ناراحت کننده است.


کتاب: خون دلی که لعل شد ص212


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۰۳ ، ۰۱:۴۴
مهرداد بچه مثبت
 به نام خدای مهدی عج





حرف زدن در داخل سلول  چنان که گفتم ممنوع بود چه رسد به حرف زدن با زندانیان سایر سلولها این کاری خطرناک بود چون از نظر ماموران اوضاع بازجویی و کسب اطلاعات را به هم میریخت بویژه اگر بازداشتی ها متهمان یک پرونده بودند. با این همه حساسیت مورس ابزاری برای گفت و شنود میان زندانیان بود.
میان من و سلول شهید رجایی بک سلول فاصله بود. من با سلول مجاور به وسیله مورس حرف میزدم ، پیام به سلول رجایی میرفت و پاسخ آن بر میگشت. زبان مورس را در این زندان آموختم داستان از اینجا شروع شد که دیدم از سلول همسایه ام ضرباتی به دیوار میخورد و من معنای آن را نمیفهمیدم. فهمیدم که او از این ضربات مقصودی دارد. یک روز داشتم با نگاه دیوار های سلول را با دقت نگاه میکردم. این هم کاری است که معمولا زندانیان میکنند. تا خود را با چیز تازه ای سرگرم کنند. از جمله چیزهایی که بر دیوار خواندم ، یادگارها و شوخی ها و لطیفه های زندانیان بود. همینطور که به دیواری در کنار در سلول که به زحمت نور به آن میرسید ، خیره شده بودم ، جدولی از حروف و علامات رمزی به چشم خورد. کم کم با زبان جدول آشنا شدم و دیدم که اینها رمزهای مورس است. لذا شروع به آموختن مورس کردم و رفته رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار میزد ، دریافتم. سپس یک بار هم کوشیدم حتی با کندی هم که شده پاسخش را بدهم. همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد. گفت و گوی متقابل میان من و او آغاز شد. او با سرعت و مهارت با من حرف میزد و من با درنگ و کندی پاسخ میدادم. او میکوشید به من کمک کند. همینکه یکی دو حرف کلمه ای را میشنید ، اشاره میکرد که کلمه را فهمیده و به بقیه ی حروف نیازی نیست. بتدریج در زمینه گفت و شنود با مورس ماهرتر شدم. تا جایی که وقتی مورس میزدم ، کسی که با من در سلول بود ، متوجه نمیشد ، که من چه کاری میکنم. به دیوار تکیه میدادم سرم را به دیوار میچسباندم دستم را کنار سر میگذاشتم و سپس با انگشت به دیوار ضربه میکوبیدم و در عین حال به حالتی عادی با هم سلولی خودم نیز حرف میزدم بدون آنکه متوجه شود من با همسایه زندانی خود نیز گفت و گوی مورسی دارم!

منبع:
کتاب خون دلی که لعل شد ص۲۴۳ (خاطرات رهبر انقلاب)


دیدم از سلول همسایه ام ضرباتی به دیوار میخورد و من معنای آن را متوجه نمیشوم. فهمیدم که او از این ضربات مقصودی دارد.
یک روز داشتم به دیوار سلول نگاه میکردم. جدولی از حروف و علامات رمزی به چشمم خورد. کم کم با زبان جدول آشنا شدم و دیدم که اینها رموز مورس است. لذا شروع به آموختنش کردم و رفته رفته مفهوم ضربات همسایه را که بر دیوار میزد ،دریافتم. یک بار هم کوشیدم حتی با کندی هم که شده پاسخش را بدهم. همسایه پاسخم را فهمید و خیلی خوشحال شد. گفت و گوی متقابل میان من و او آغاز شد. میان من و سلول شهید رجایی بک سلول فاصله بود. من با سلول مجاور به وسیله مورس حرف میزدم ، پیام به سلول رجایی میرفت و پاسخ آن بر میگشت.
منبع: کتاب خون دلی که لعل شد ص۲۴۳
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۰۳ ، ۰۱:۰۲
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج




قال امام الهادی(ع):
لولا من یبقی بعد غیبت قائئمکم(عج) من العلما الداعین الیه و الدالین علیه والذابین عن دینه بحجج الله، والمنقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین الله

امام هادی(ع) فرمودند:

اگر نبود دانشمندانی که بعد از غیبت قائم شما را به سوی او دعوت میکنند ، و به سوی او رهنمون میشوند ، و از دین او دفاع میکنند ، و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و پیروان شیطان و نواصب اهل بیت نجات میدهند ، احدی باقی نمیماند ، جز اینکه از دین خدا مرتد ، میشدند. 

یوم خلاص حدیث 298 ص 210
طبرسی ، احتجاج جلد۲ص۴۵۵



امام هادی(ع) فرمودند:

اگر نبود دانشمندانی که بعد از غیبت قائم شما به سوی او دعوت میکنند ، و به سوی او رهنمون میشوند ، و از دین او دفاع میکنند ، و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و پیروان شیطان و نواصب اهل بیت نجات میدهند ، احدی باقی نمیماند ، جز اینکه از دین خدا مرتد ، میشدند. 

روزگار رهایی حدیث298 ص210

امام هادی(ع): اگر علما شما به سوی  قائم دعوت نمیکردند و از دین او دفاع نمیکردند ، همه شما مرتد میشدید! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۳ ، ۰۰:۲۱
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس





نگران ترامپ نیستیم، جورج بوش عراق را تحویل ما داد ، اوباما سوریه را، بایدن یمن را و ترامپ فلسطین اشغالی را ان شاء الله

وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ
ترجمه:
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است.

رهبر معظم انقلاب:
دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد؛ درست بعکس، خدای متعال در مقابل کید دشمنان آنچنان تقدیری کرد که «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین».(۱) ملت به برکت دفاع مقدس، از آنجائی که بود، جلوتر رفت؛ آمادگی‌اش بیشتر شد. این توطئه‌ی دشمنان مستکبر و گرگهای آدمیخوار هم در مقابل ملت ایران اثری نکرد.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21279

رهبر معظم انقلاب:
یکى از شگردهاى الهى[این] است که پیغمبر را در قلب شهرهاى بزرگ و متمکّن و متمدّن مبعوث نکرد، در زیر سایه‌‌ى ‌قدرتهاى جبّار و ستمگر و مسلّط مبعوث نکرد. شاید اگر این رسالت مثلاً در تیسفون یا در هر گوشه‌‌ى کشور ساسانى به ‌وجود مى‌‌آمد یا در امپراتورى روم، اصلاً نمیگذاشتند که این نهال در زمین ریشه بدواند، او را قلع‌و‌قمع میکردند. خداى ‌متعال این شجره‌‌ى طیّبه را در جایى غَرس کرد که این فرصت را پیدا کند که ریشه بدواند و آن ‌‌وقتى قدرتهاى بزرگ ‌بفهمند چه شده و چه اتّفاقى افتاده که دیگر قادر به قلع‌و‌قمع این شجره‌‌ى طیّبه نباشند؛ این حقیقتاً یکى از آن مکرهاى ‌الهى است که «وَ مَکَروا وَ مَکَرَ الله»(۱) و «اِنَّ‌هُم یَکیدونَ کَیدًا × وَاَکـیدُ کَیدًا»؛ این یک شگرد الهى است. وضع حجاز در ‌آن روزگار طورى بود که یک حکومت مستقل و متمرکز مثل حکومتهاى معمولى دنیا نداشت؛ یک حکومت قبایلى بود، ‌حاکمیّت دست قبایل بود، قدرت تقسیم شده بود؛ آن‌چنان نبود که یک دستگاه مرتّب و منظّمى وجود داشته باشد و بتوانند ‌هر کارى را فوراً انجام بدهند.‌
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53842


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۳ ، ۰۱:۳۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج





 امام حسین(ع) هنگام شهادت فرزنش فرمود:
هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ
یعنی: پروردگارا هر چه بر سر من میاید در برابر چشمان توست
از این رو (همگی) بر من آسان است. سپس ادامه دادند ، رب إِن تَکُ حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِکَ لِما هُوَ خَیرٌ، وَانتَقِم لَنَا مِن هَؤُلاءِ الظّالِمینَ ، یعنی: پروردگارا اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی پس آن نصر و یاری را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.


منبع: الأرشاد ج2 ص16


امام حسین(ع) هنگام شهادت فرزندش فرمود: هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ یعنی: پروردگارا هر چه بر سر من میاید در برابر چشمان توست! از این رو (همگی) بر من آسان است. سپس فرمودند: پروردگارا اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی پس آن نصر و یاری را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر!


خداوندا همه سختی ها برمن آسان است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۳ ، ۲۳:۱۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






بعد از ظهر یازدهم محرم بود ، زنان از سپاه ابن سعد درخواست کردند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع کنند. وقتی که چشم زینب (ع) به بدن برادر افتاد فریاد زد: ای محمد(ص) درود فرشتگان آسمان بر تو باد ، این حسین است که بر خاک افتاده و به خون آغشته شده است. این حسین توست که بدنش در بیابان افتاده و قطعه قطعه شده است. و سرش از قفا بریده شده است ، و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند ، و بر بدن فرزندان کشته ات باد صبا می وزد. (از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست) گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند کرد و گفت: الهی تقبل منا هذا القربان، (معبودا از ما این قربانی را بپذیر) و بعد ... همینکه سکینه به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن خود فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:

شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی
أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
ترجمه: ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید.


پس هر چه کردند نتوانستند او را از بدن پدر جدا سازند تا این که گروهی جمع شده به زور او را از جسد مطهر امام(ع) جدا ساختند.

منبع: کفعمی، المصباح، ۱۴۰۵ق، ص۷۴۱

کتاب یاران شیدای حسین ابن علی(ع) ص353


حاج محمد کریمی - شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی




بعد از ظهر یازدهم محرم ، زنان از سپاه ابن سعد خواستند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا از شهدا وداع کنند. همینکه حضرت سکینه (دختر امام) به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی..أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی یعنی: ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!

منبع: کفعمی ص۷۴۱
امام حسین(ع) :
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۰۳ ، ۰۹:۰۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






قال رسول الله: لم یجر فی بنی اسرائیل شی الا ویکون فی امتی مثله حتی المسخ و الخسف و القذف

پیامبر خدا(ص) فرمودند: در میان بنی اسرائئیل هیچ حادثه ای روی نداده است جز اینکه در میان امت من نیز نظیر آن روی خواهد داد ، حتی مسخ و خسف و قذف
و در روایتی دیگر حضرت قسم یاد می‌کند که این حادثه روی خواهد داد و علت آن را ارتکاب گناهانی همچون زنا و هم جنس‌گرایی و نوشیدن شراب و آوازخوانی زنان و گواهی ناحق و.... بیان می‌کنند
شیخ مفید الفصول المختاره ص95 فصل کلام السید الحمیری مع سوار القاضی
بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۳۱.



قذف در فرهنگنامه آخرالزمان

یکی از معانی قذف بارش سنگ از آسمان است که نشانه عذاب الهی است برخی نیز بارش هر چیزی مثل سنگ چون بمب، تیر و ترکش را نیز بدین معنا می‌دانند. این عذاب در امت‌های پیشین رخ داده است و در قرآن بدان اشاره شده است. لشکریان ابرهه که قبل از به دنیا آمدن رسول خدا (ص) برای خرابی خانه کعبه، به مکه یورش بردند با بارش سنگ‌هایی از "سجین" توسط پرندگان نابود شدند و این قصه را در سوره فیل می‌توان یافت. در امت آخرالزمان نیز این عذاب خواهد بود. درباره علت نزول این عذاب روایت مختلفی وارد شده است.

رسول خدا فرمود: هیچ عذابی در میان بنی‌اسرائیل نبوده مگر اینکه آن عذاب در امت من نیز روی خواهد داد، حتی خسف و قذف و مسخ[۵]. در روایتی دیگر حضرت قسم یاد می‌کند که این حادثه روی خواهد داد و علت آن را ارتکاب گناهانی همچون زنا و هم جنس‌گرایی و نوشیدن شراب و آوازخوانی زنان و گواهی ناحق و.... بیان می‌کنند[۶].در روایتی وقوع این عذاب در شهر بغداد و مصر پیش‌بینی شده است[۷][۸].



https://fa.imamatpedia.com/wiki/%D9%82%D8%B0%D9%81_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81_%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AA


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۰۳ ، ۰۰:۳۵
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان و اقشار مختلف مردم: 

صاحبان فکر و افراد هوشمند و روشنفکر و کسانی که میفهمند قدرتهای طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنها چه میکنند، حقیقتاً دنیا برای آنها تیره و تار است و زندانی بیش نیست.

در دنیا، قدرتها عالم را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روزبه‌روز تسلط و تصرف قدرتهای بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم، سخت‌تر و سنگینتر شده است. مثلاً امروز دخالت قدرت شیطانی و طاغوتی امریکا در زندگی ملتها، از همیشه بیشتر است. در همه‌‌ی شؤون عمده و اساسىِ ملتها دخالت میکنند و این دخالت، منحصر به مسایل اقتصادی ملتها نیست؛ بلکه در فرهنگ و سیاست و اداره‌ی امور و تعیین مدیران امور کشورها نیز دخالت میکنند. اگر کسانی در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگی میکنند؛ اما صاحبان فکر و افراد هوشمند و روشنفکر و کسانی که میفهمند قدرتهای طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنها چه میکنند، حقیقتاً دنیا برای آنها تیره و تار است و زندانی بیش نیست. «ضاقت علیهم‌الارض بما رحبت».(۲) حقیقتاً انسانهای هوشمند در بسیاری از مناطق دنیا، این‌گونه زندگی میکنند.

۱۳۶۸/۱۲/۲۲





  


http://79.127.127.230/speech-content?id=2276


یحیی سنوار ، ماهاتما گاندی . احمدشاه مسعود ، نلسون ماندلا ، ارنستو چگوارا ، مارتین لوتر گینگ ، مالکوم ایکس


در دنیا، قدرتها عالم را بین خودشان تقسیم کرده و روزبه‌روز تسلط و تصرف آنها به مناطق گوناگون عالم، سخت‌تر میشود. اگر کسانی در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگی میکنند ولی صاحبان فکر و افراد هوشمند و روشنفکر و کسانی که میفهمند قدرتهای طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنها چه میکنند، حقیقتاً دنیا برای آنها تیره و تار است و زندانی بیش نیست.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۰۳ ، ۰۰:۱۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج








امام زمان (عج) امانت و گوهر درخشنده عظیم آفرینش در میان ما، امروز بی گمان بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است.

این بزرگوار در فضای ذهنی و معنوی جامعه ما حضور دارد و جوانان مومن و با اخلاص نیز با آن حضرت قلبا در ارتباتند، این ارتباط به معنای حقیقی کلمه دوجانبه است و در حالات برجسته شور و عواطفی که ملت ایران نسبت به این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینی است


دیدار مسئولان سازمان تربیت‌بدنی و رؤسای فدراسیون‌های ورزشی با رهبر انقلاب 75/10/8

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17918

خطبه نماز جمعه 19/10/59.






امروز بی گمان امام زمان (عج) بیش از هر زمان، متوجه و مراقب این ملت است. این بزرگوار در فضای ذهنی و معنوی جامعه ما حضور دارد و جوانان مومن و با اخلاص نیز با آن حضرت قلبا در ارتباتند، این ارتباط به معنای حقیقی کلمه دوجانبه است و در شور و عواطفی که ملت ایران نسبت به این بزرگوار دارند، این ارتباط طرفینی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۹:۳۲
مهرداد بچه مثبت

به نام دای مهدی عج







رهبر معظم انقلاب سیدعلی خامنه ای:
آشنایی من با شهید خرازی از سال 58 است؛ یعنی درست بعد از پیروزی انقلاب و شروع کار کمیته‌های دفاع شهری در رابطه با انتظامات شهر و دستگیری افراد ضد انقلاب بود و این آشنایی همچنان دوام یافت و در اکثر عملیات رزمندگان اسلام با ایشان ارتباط نزدیک داشتم.

در رابطه با خصوصیات شهید خرازی به گوشه‌ای از روحیات سیاسی و اجتماعی او اشاره می‌کنم: بارها با ایشان درباره مسئولین شهر و استان اصفهان صحبت کردم چون او اهل اصفهان بود و اصولاً لشگر امام حسین(ع) از اصفهان است. او می‌گفت کاری به خط و خط‌بازی‌ها نداشته باشید، ببینید امام چه می‌گوید، مسیر امام کدام است. اگر قبول دارید امام ولی فقیه هستند که مسلماً هستند، پس ما باید با او باشیم؛ هرچه گفت بپذیریم، هرکه را انتخاب کرد قبول کنیم. اگر نماینده‌ای را برای منطقه‌ای برگزید، مطیع نماینده او باشیم. اگر کسی مسئولیتی دارد از برکت خون شهدا دارد از وجود نازنین امام دارد. ما درباره سیاست باید به او اقتدا کنیم.

او به راستی دارای تقوای سیاسی بود با وجودی که فرمانده سپاه و لشگر بود و امکانات فراوان در دست او بود، اما درست مثل یک بسیجی ساده زندگی می‌کرد. بارها می‌گفت: من یک پاسدار هستم. باید طوری زندگی کنم که اگر فردا این پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی‌ام با دیروز که صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نکند.

https://farsi.khamenei.ir/others-memory?id=11627



شهید خرازی می‌گفت کاری به خط و خط‌بازی‌ها نداشته باشید، ببینید امام چه می‌گوید، اگر کسی مسئولیتی دارد از برکت خون شهدا و وجود نازنین امام دارد. ما درباره سیاست باید به او اقتدا کنیم. ایشان با وجودی که فرمانده سپاه و لشگر بود و امکانات فراوان در دست او بود، اما درست مثل یک بسیجی ساده زندگی می‌کرد. بارها می‌گفت: من یک پاسدار هستم. باید طوری زندگی کنم که اگر فردا این پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی‌ام با دیروز که صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نکند.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۰:۵۱
مهرداد بچه مثبت

به نام دذای شنهای طبس






رهبر معظم انقلاب:

انبیاء کارشان مسئله‌گوئی فقط نبود. اگر انبیاء فقط به این اکتفا میکردند که حلال و حرامی را برای مردم بیان کنند، این که مشکلی وجود نداشت؛ کسی با اینها در نمیافتاد. کار علماء کار انبیاء است. «انّ العلماء ورثة الأنبیاء». فقط مسئله این نیست که ما حکم شریعت و مسئله‌ی دینی را برای مردم بیان کنیم. علماء دین در اسلام، پیشروان اصلاح و ترقی و پیشرفت ملتند.
 اینکه در خطبه‌ی نهج البلاغه هست که: «و ما اخذ اللَّه علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم»؛ (۱) یعنی عالم دین در مقابل ظلم، بیعدالتی، تجاوز انسانها به یکدیگر نمیتواند ساکت و بی‌طرف بماند. بی‌طرفی در اینجا معنا ندارد. این مسئولیت بر عهده‌ی عالمان دین گذاشته شده است.

بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان‌

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=6772


اگر انبیاء فقط به این اکتفا میکردند که حلال و حرامی را برای مردم بیان کنند، این که مشکلی وجود نداشت؛ کسی با اینها در نمیافتاد. کار علماء کار انبیاء است. علماء دین در اسلام، پیشروان اصلاح و ترقی و پیشرفت ملتند. یعنی عالم دین در مقابل ظلم، بیعدالتی، تجاوز انسانها به یکدیگر نباید ساکت و بی‌طرف بماند. بی‌طرفی در اینجا معنا ندارد.

کار انبیا فقط گفتن حلال و حرام نبوده


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۳ ، ۰۱:۲۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







قال رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الدنیا سِجنُ المؤمنِ و سَنَتُهُ ، فإذا فارَقَ الدارَ فارَقَ السِّجنَ و السَّنَةَ

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :دنیا زندان و مایه رنج مؤمن است ؛ پس چون از دنیا برود، از زندان و رنج رهایى یابد.

منبع: کتاب کنز العمّال حدیث ۶۰۸۲


در روایتی از امام حسن مجتبی(ع) آمده است:

امام مجتبی(ع) با لباسی فاخر، سوار بر مرکبی خوب و با شکوهی خاص با جمعی از یارانش از راهی می گذشت. یک یهودی فقیر حضرت را از حرکت بازداشت و گفت: ای فرزند پیامبر(ص)، جد شما فرمود: «الدنیا سجن المؤمن و جنّة الکافر؛ دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است.» تو مؤمنی و من کافر. در حالی که در نظر من دنیا برای تو بهشت است چون این همه نعمت در اختیار داری و برای من زندان است؛ زیرا بر اثر فقر و تنگدستی در معرض نابودی قرار دارم.

امام مجتبی(ع) فرمود: اگر می دیدی نعمت هایی را که خداوند برای من و مؤمنین در جهان آخرت آماده کرده که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده، می دانستی اکنون با تمام نعمت هایی که در اختیار دارم، پیش از انتقال به جهان آخرت گویی در زندانی تنگ به سر می برم و نیز اگر می دیدی آن عذاب همیشگی که خداوند برای تو و هر کافری در عالم آخرت قرار داده، می فهمیدی که پیش از انتقال به عالم آخرت در نعمت گسترده و بهشت جای داری


منبع: بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۶





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۲۳:۴۰
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج







در بخشی از دعای ندبه میخوانیم:

أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَالسَّماءِ


یعنی کجاست آن وسیله پیوند بین زمین و آسمان؟


از این بخش به ظاهر ساده دعا میفهمیم که:

اولا بین آسمان و زمین پیوندی وجود دارد ، و شاید به این مفهوم عامیانه که ای بشر تصور نکن که همه چیز بر طبق قوانین زمینی در حال تحقق است ، خیر ، آسمان ها و معنویاتش بر زمین اثر گذار هستند.

دوما این را میفهمیم که لازمه این اتصال شخص و وجودی است که به خاطر عظمتش این واقعه در حال رخ دادن هست و آسمان به زمین متصل و اثر گذار شده

سوما ، وقتی میگوید این ، یعنی کجاست ، یعنی همین وجود با عظمت را تو نمیبینی و درک نمیکنی چون از چشمها پنهان است، و باید به جستجوی او باشی تا یتوانی از او بیشتر استفاده کنی






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۲۳:۳۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس











رهبر معظم انقلاب:
از نظر اسلام و بینش اسلامی، جریان عالم به سمت حاکمیت حق و به سمت صلاح است؛ این بروبرگرد هم ندارد. همان‌طور که یک بار به اشاره گفتم - و الان هم جز به اشاره نمیتوانم بگویم، چون مجال تفصیل نیست - همه انبیا و اولیا آمده‌اند تا انسان را به آن بزرگراه اصلیای سوق دهند که وقتی وارد آن شد، بدون هیچ‌گونه مانعی تمام استعدادهایش میتواند بُروز کند. انبیا و اولیا این مردم گمگشته را مرتّب از این کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت این راه اصلی سوق دادند و هدایت کردند. هنوز بشریّت به نقطه شروع آن صراط مستقیم نرسیده است؛ آن در زمان ولیعصر ارواحنافداه محقّق خواهد شد؛ لیکن همه این تلاشها اصلاً براساس این بینش است که نهایت این عالم، نهایت غلبه صلاح است؛ ممکن است زودتر بشود، ممکن است دیرتر بشود؛ اما بروبرگرد ندارد. قطعاً این‌طوری است که در نهایت، صلاح بر فساد غلبه خواهد کرد؛ قوای خیر بر قوای شر غلبه میکنند. این هم یک نقطه از نقاط جهان‌بینی اسلامی است که در آن هیچ‌گونه تردیدی نیست. حال براساس اینها یک نتایج عملی به دست می‌آید و وظایفی برعهده انسانهایی که معتقد به این مبانیاند، قرار میگیرد. 

1379/9/12


اگر بخواهیم تشبیه کنیم، این‌جور باید بگوییم که یک مسافرى یا یک کاروانى از پیچ‌وخم‌هاى دشوار، از معبرهاى سخت، از کوهستانها، از وادى‌ها، از درّه‌ها، از لجن‌زارها، از خارزارها، همین‌طور دارد عبور میکند، راه را میپیماید، براى اینکه خودش را به یک نقطه‌اى برساند؛ این نقطه کجا است؟ این نقطه عبارت است از یک اتوبان، یک جادّه‌ى مهم، یک جادّه‌ى باز، یک راه هموار. همه‌ى آنچه در تاریخ بشر تا امروز مشاهده میکنیم، حرکت در همان کوره‌راه‌ها و در همان فرازونشیب‌ها و در همان خارستانها و لجن‌زارها و مانند اینها بوده است؛ بشریّت دارد همین‌طور این راه را طى میکند تا به اتوبان برسد؛ این اتوبان، دورانِ مهدویّت است، دوران ظهور حضرت مهدى (سلام الله علیه) است.
 این‌جور نیست که وقتى به آنجا رسیدیم، یک حرکت دفعى انجام بگیرد و بعد هم تمام بشود؛ نه، آنجا یک مسیر است. در واقع باید گفت زندگى اصلى بشر و حیات مطلوب بشر از آنجا آغاز میشود و بشریّت تازه مى‌افتد در راهى که این راه یک صراط مستقیم است و او را به مقصد آفرینش میرساند


۱۳۹۳/۰۳/۲۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26683







همه انبیا و اولیا آمده‌اند تا مردم گمگشته از کوه و کمر و دشتها و کویرها و جنگلها به سمت بزرگراه اصلی سعادت بشر یعنی حاکمیت حق سوق دهند. هنوز بشریّت به نقطه شروع آن صراط مستقیم نرسیده، آن در زمان ولیعصر(عج) محقّق خواهد شد؛ ممکن است زودتر بشود، ممکن است دیرتر بشود؛ اما بروبرگرد ندارد. و در نهایت، صلاح بر فساد و قوای خیر بر قوای شر غلبه میکنند. بر این اساس وظایفی برعهده انسانهایی که معتقد به این مبانی اند، قرار میگیرد. 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۰۸:۱۵
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






جلوه ای از رمی جمرات شهید یحیی سنوار علیه اسرائیل و آمریکا و استکبار جهانی ، و سنگ انداختن حجاج علیه شیطان مسلم آمریکا و اسرائیل و تبدیل آن به موشک های حزب الله و جمهوری سلامی ایران علیه کفار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۳ ، ۰۱:۴۰
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







سلیمان بن صالح از حضرت باقر(ع) نقل کرده است که فرمودند: همانا بعضی از احادیث ما (انقدر فهم و تحملش دشوار است) که قلبهای رجال از شنیدن آن میرمد. شما شمه ای از آنها را برای مردم بیان کنید ، اگر اقرار و اعتراف به حقانیت آن کرد ، بیشتر بیان کنید ، و هرکس منکر شد ، او را رها کنید. بدانید ، که فتنه و امتحانی در پیش است که حتی اهل راز و افراد زیرک نیز از آن سالم نمیمانند ، تا آنجا که اشخاص موشکاف هم که یک مو را دو نیم میکنند ، در ورطه آن سقوط میکنند ، تا آنجا که جز ما و شیعیان (حقیقی) ما کسی باقی نمیماند.

منبع: غیبت نعمانی ص327-329






امام باقر(ع): همانا بعضی از احادیث ما (انقدر فهم و تحملش دشوار است) که قلبهای رجال از شنیدن آن میرمد. شما شمه ای از آنها را برای مردم بیان کنید ، اگر اقرار و اعتراف به حقانیت آن کرد ، بیشتر بیان کنید ، و هرکس منکر شد ، او را رها کنید. بدانید فتنه هایی در پیش است که حتی اهل راز و افراد زیرک نیز از آن سالم نمیمانند ، تا آنجا که اشخاص موشکاف هم که یک مو را دو نیم میکنند ، در ورطه آن سقوط میکنند.

پیچیدگی فهم فتنه های آخرالزمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۰۳ ، ۰۰:۵۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس





علی ابن حمزه از امام صادق ع روایت کرده که فرمودند:  اگر تحقیقا حضرت قائم ع قیام کند مردم او را انکار میکنند ، زیرا آن حضرت بصورت جوانی رشید و برومند بسوی ایشان باز میگردد و هیچکس در عقیده نسبت به آن بزرگوار ثابت و پایدار نمیماند ، مگر آن کس که خدا در نخستین عالم ذر از او پیمان گرفته باشد.

منبع: کتاب غیبت نعمانی ص343




امام صادق(ع) فرمودند: اگر حضرت قائم ع قیام کند مردم او را انکار میکنند ، زیرا آن حضرت بصورت جوانی رشید و برومند بسوی ایشان باز میگردد و هیچکس در عقیده نسبت به آن بزرگوار ثابت و پایدار نمیماند ، مگر آن کس که خدا در نخستین عالم ذر از او پیمان گرفته باشد.


عهد انتظار در عالم ذر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۳ ، ۰۱:۱۱
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






زراره میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: (هنگام ظهور) ندا دهنده ای از آسمان ندا میدهد که فقط فلانی امیر است. و ندا دهنده ای دیگر ندا دهد که علی(ع) و شیعیانش رستگارند.
عرض کردم پس چه کسی پس از این با مهدی(عج) میجنگد؟ فرمود: شیطان به نفع مردی از بنی امیه صدا میزند که فلانی و پیروانش رستگارند. عرض کردم: پس چه کسی میتواند راست را از دروغ تشخیص دهد؟ فرمود: آنان که حدیث ما را روایت میکنند و قبل از اینکه واقع شود میگویند چنین امری واقع خواهد شد و میدانند که خودشان برحق و صادق هستند.
زراره بن اعین میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم خدا امر شما را اصلاح فرماید ، تعجب میکنم ، من در باره امر حضرت قائم در شگفتم که با وجود آن همه آیات عظیم الهی که میبینند چگونه با او جنگ میکنند آیاتی که از قبیل فرو بردن زمین در سرزمین بیداء و آن صیحه آسمانی!
حضرت فرمود: شیطان آنها را رها نمیکند تا آنجا که ندا میدهد همچنان که برای رسول خدا(ص) در روز عقبه ندا کرد. (شیطان به دروغ موضوعی را فریاد زد)

منبع: کتاب غیبت نعمانی ص427




امام صادق(ع) فرمود: (هنگام ظهور) ندا دهنده ای از آسمان ندا میدهد که فقط فلانی امیر است. و ندا دهنده ای دیگر ندا دهد که علی(ع) و شیعیانش رستگارند. زراره(یار امام) پرسید: پس چه کسی میتواند راست را از دروغ تشخیص دهد؟ امام فرمود: آنان که حدیث ما را روایت میکنند و قبل از اینکه واقع شود میگویند چنین امری واقع خواهد شد و میدانند که خودشان برحق و صادق هستند. زراره گفت: در شگفتم مردم با وجود آن همه آیات عظیم الهی که میبینند چگونه با او جنگ میکنند آیاتی که از قبیل فرو بردن زمین در سرزمین بیداء و آن صیحه آسمانی! حضرت فرمود: شیطان آنها را رها نمیکند تا آنجا که ندا میدهد همچنان که برای رسول خدا(ص) در روز عقبه ندا کرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۳ ، ۰۰:۴۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج








هنگامی که فتنه ای از مشرق روی آورد و فتنه ای که از مغرب پدید آید و این دو فتنه در مرکز شام به یکدیگر برسند در آن زمان دل زمین بهتر از روی آن است. سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 95


هنگامی که پرچمهای سیاه از مشرق و پرچمهای زرد از مغرب به راه افتادند و در شام به یکدیگر رسیدند آن روز ، روز بلا و گرفتاری است و در آن روز ، زیر زمین بهتر از پشت آن است. سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 95


هنگامی که پرچمهای زرد به مصر برسد با تمام قدرت از منطقه فرار کن و هنگامی که آنها وارد شام بشوند اگر توان داشتی پله های آسمان را بالا روی یا در زمین فرو روی آن کار را انجام بده / سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 94






هنگامی که فتنه ای از مشرق روی آورد و فتنه ای که از مغرب پدید آید و این دو فتنه در مرکز شام به یکدیگر برسند در آن زمان دل زمین بهتر از روی آن است/هنگامی که پرچمهای سیاه از مشرق و پرچمهای زرد از مغرب به راه افتادند و در شام به یدکدیگر رسیدند آن روز روز بلا و گرفتاری است و در آن روز زیر زمین بهتر از پشت آن است. سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 95





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۰۱:۰۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج




همزمان که ما دعا میکنیم که او بیاید تا وضع مالی ما خوب شود و فلان مشکل اقتصادی ما درست شود ، انسانهای بسیاری هم منتظر منجی ای هستند که جانشان را نجات دهد و ابتدایی ترین خواسته هایشان را تامین کند. حضرت میتواند زودتر بیاید ولی دلیل تاخیر در ظهورش آماده نبودن مدعیانش است ، چه خون دل ها که حضرت بر ظلم روا رفته بر ملت ها نمیخورد ؛ که مسببش تنبلی خود ماست...

12 قرن است که مهدی قائم(عج) آماده نجات ملت ها است و ما اندر خم یک کوچه ...

ندیدم شهی؛ در دل آرایی تو ●♪♫
به قربانِ اخلاقِ مولایی تو ●♪♫
تو خورشیدی و ذره پرورترینی ●♪♫
فدای سجایای زهرایی تو ●♪♫
نداری به کویت؛ ز من بینواتر! ●♪♫
ندیدم کریمی؛ به طاهایی تو…. ●♪♫
نداری گدایی به رسوایی من! ●♪♫
ندیدم نگاری، به زیبایی تو ●♪♫
نداری مریضی؛ به بدحالی من ●♪♫
ندیدم دمی، چون مسیحایی تو ●♪♫
نداری غلامی؛ به تنهایی من ●♪♫
ندیدم غریبی، به تنهایی تو… ●♪♫
نداری اسیری، به شیدایی من ●♪♫
ندیدم کسی را به آقایی تو ●♪♫
امیدِ غریبانِ تنها، کجایی؟ ●♪♫
چراغ سر قبرِ زهرا؛ کجایی؟ ●♪♫


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۰۰:۲۱
مهرداد بچه مثبت

بهام خدای مهدی عج






مغربی بر مصر چیره میشود و شامات را تحت سیطره خود در میآورد / شیخ مفید جلد2 ص368


سپاه بربر با پرچمهای زرد بر فراز یابوهای نیرومند و بیشمار روی میآوردند و وارد مصر میشوند و اهل مغربی نیز به سوی مصر حرکت میکنند هنگامی وارد مصر میشوند سفیانی به حکومت میرسد. // علامه مجلسی  التشریف بالمنن ص 124


هنگامی که بصره تخریب شود و امیر امیران در مصر قیام کند صف ها فشرده شود و هزار سپاهی گرد آید. / غیبت نعمانی ص 275 باب14


پیش از ظهور قائم پادشاه شام و پادشاه مصر کشته میشوند و اهل شام چندی از قبائل مصر را اسیر میکنند./ ابن حجر هیتمی القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر ص59 باب3


هنگامی که پرچمهای زرد وارد مصر شوند و بر سزمین مصر چیره شوند و بر اریکه قدرت تکیه دهند مردم شام در زمین خود تونل و پناهگاه بکنند که بلای بزرگی در انتظار آنها است./ سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 185


از نشانه های حضرت مهدی عج خروج مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است./سید ابن طاووس التشریفل بالمنن ص 128

هنگامی که پرچمهای زرد به مصر برسد با تمام قدرت از منطقه فرار کن و هنگامی که آنها وارد شام بشوند اگر توان داشتی پله های آسمان را بالا روی یا در زمین فرو روی آن کار را انجام بده / سید ابن طاووس التشریف بالمنن ص 94


منبع: کتاب روزگار رهایی ص 525 526 527


پیش از ظهور قائم پادشاه شام و پادشاه مصر کشته میشوند و اهل شام چندی از قبائل مصر را اسیر میکنند. مغربی بر مصر چیره میشود و شامات را تحت سیطره خود در میآورد. سپاه بربر(اروپا) با پرچمهای زرد وارد مصر میشوند و اهل مغربی نیز به سوی مصر حرکت میکنند. آنگاه سفیانی به حکومت میرسد. از نشانه های حضرت مهدی عج خروج مغربی ها به سوی مصر است و آن در عهد سفیانی است!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۳ ، ۰۰:۲۱
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس


https://www.aparat.com/v/fgv51wm




در شرایطی که اسرائیل پس از ...

به شهادت رساندن سید حسن نصرالله...

رهبر انقلاب را تهدید کرده بود!!

در یک موضع شگفت آور رهبر معظم انقلاب اعلام میکنند

که نماز جمعه آتی را ایشان خواهند خواند!...

پس از این تصمیم رهبری ...

بیش از 2میلیون مردم ولایتمدار ایران از شهرهای مختلف...

خود را به تهران رسانده تا به مردم عالم اعلام کنند

در راه حفظ کشور و انقلاب و پشتیبانی از رهبر خود

جان و مال نمیشناسد و همواره آماده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۰۳ ، ۰۰:۴۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس





رهبر معظم انقلاب:
رویارویی مستکبران زمانهی ما با اسلام و طلوع این خورشید تابان، یک رویارویی است که بدون شک با پیروزی اسلام به پایان خواهد رسید. نظام جمهوری اسلامی، وظیفهی بزرگی را در این زمینه بر عهده دارد و شما جوانان عزیزی که در این میدان و در سرتاسر نیروهای مسلّح اجتماع کرده‌اید، بخش حسّاسی از این مسئولیّت را بر عهده دارید.

1391/06/27

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=20981


رویارویی مستکبران زمانهی ما با اسلام

و طلوع این خورشید تابان ...

یک رویارویی است که بدون شک...

با پیروزی اسلام به پایان خواهد رسید.

نظام جمهوری اسلامی، وظیفهی بزرگی را

در این زمینه بر عهده دارد و ...

شما جوانان عزیزی که در این میدان ...

و در سرتاسر نیروهای مسلّح اجتماع کرده‌اید

بخش حسّاسی از این مسئولیّت را بر عهده دارید.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۰۳ ، ۰۱:۲۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج





امیر مؤمنان علی(ع) فرمود: بوسیدن فرزند رحمت است و بوسیدن همسر محبت است و بوسیدن والدین عبادت است و بوسیدن مرد برادر مؤمنش را دین است، و حسن بصرى باین روایت این جمله را اضافه کرده: بوسیدن امام عادل طاعت است.


منبع: مکارم الأخلاق/ترجمه میرباقرى، ج‏1، ص: 422




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۰۳ ، ۲۳:۵۸
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج






آیت الله بهجت: آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید داده‌اند، در راه خدا رفته‌اند و در راه خدا بوده‌اند، و خدا می‌داند چه تاجی به سر اینها ـ بالفعل ـ گذاشته شده، ولو بعضی‌ها نمی‌بینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضی‌ها هم که اهل کمالند، شاید در همین‌جا ببینند که «فلان» بر سرش تاج است، «فلان» بر سرش تاج نیست!! مقصود، شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از خداست.
شهادت ـ اگر حسابش را بکنیم ـ موجب مسرّت است، نه موجب حزن. این حزنی که در انسان پیدا می‌شود، به‌خاطر این است که آن [شهید] رفت آن اتاق و ما ماندیم این اتاق؛ دیگر فکر این را نمی‌کنیم که او حالش از حال ما بهتر است؛ ما ناراحتی داریم، او راحت است. فکر این را نمی‌کنیم که الآن چه [چیزهایی] خدا برای او قرار داده، و ما معلوم نیست چه جوری برویم؟ آیا با ایمان می‌رویم یا نه؟ او با ایمان رفت و آن هم این‌جور، شهید رفت. باید بفهمیم که شهادت، از موجباتِ سعادت است؛ هر فردی را بالا می‌برد، پایین نمی‌آورد. و این خانه یک خانه‌ای است که جای ماندن نیست


https://bahjat.ir/fa/content/918



آیت الله بهجت: آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید داده‌اند، خدا می‌داند چه تاجی به سر اینها گذاشته شده، ولو بعضی‌ها نمی‌بینند مگر بعد از اینکه از این عالم بروند. شهادت موجب مسرّت است، نه موجب حزن. این حزنی که در انسان پیدا می‌شود، به‌خاطر این است فکر این را نمی‌کنیم که او حالش از حال ما بهتر است؛ ما ناراحتی داریم، او راحت است. فکر این را نمی‌کنیم که الآن چه چیزهایی خدا برای او قرار داده، و ما معلوم نیست چه جوری برویم؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۵۲
مهرداد بچه مثبت
به نام خدای مهدی عج






هنگام تولد در گوشمان اذان می‌گویند ولی نمازی نمی‌خوانند! هنگام مرگ برایمان نماز می‌خوانند بدون اذان! اذان هنـگـام تولد برای نمازی است که هنــگـام مرگ میخوانند چقدر کوتاهست این زندگی! اگر قرار بر رفتن است ، سبک بال آماده رفتن ، به جایگاه اصلی باشیم...





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۰۰:۱۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج










هرگاه ما توانستیم ثابت کنیم 9.5 بزرگتر از3 هست و با فتوشاپ رای رهبری هم در روز انتخابات نمیتوان رای را تحمیل کرد ، باید منتظر وقایع مثبت و سازنده باشیم ...
ملاک ما برای اجماع ، باید نظر و خواست مردم باشد. 

درس مهم: کوچ 9.5 میلیون رای به سبد 3 ملیونی هیچگاه شدنی نبود!

قبل انتخابات:
قالیباف با اختلاف پیشتاز نظرسنجی هاست و جلیلی باید به نفع او بکشد کنار!😐

بعد انتخابات:
اگر جلیلی میکشید کنار ، ۹.۵ میلیون رای او میرفت به سبد۳میلیونی قالیباف!😳

به راستی منشا این نظر سنجی ها و خبر سازی ها کجا بود؟🧐
شک نکنید بخشی از میلیاردها پولی که از جانب مافیا برای انحراف افکار عمومی خرج شد ، برای ایجاد چنین توهمی مدیریت شد ، که نتیجه آن را در نهایت همه ناظر بودیم.
اگر خواص تاثیرگذار جریان انقلابی با مردم کف جامعه مرتبط بودند و فریب نظرسازی ها را نمیخوردند ، و اینچنین تصمیم نمیگرفتند بی شک اتحاد ما نتیجه کلی را تغییر میداد.🇮🇷
این حرف که دیگر نباید از اختلاف و اشتباهات حرف زد ، خودش خیانت است چون بحث آسیب شناسی است که عواقب اداره ناصحیح کشور نه به نام جریان غربگرا  ،که به نام انقلاب اسلامی نوشته خواهد شد.😔📉📊



https://www.mizanonline.ir/fa/news/4780544


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۳ ، ۱۱:۳۲
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس













۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۰۳ ، ۱۰:۱۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای  طبس














۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۳ ، ۰۳:۰۵
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس











۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۰۳ ، ۰۰:۴۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







فواد ایزدی خطاب به پزشکیان: شما گفتید دولت سوم روحانی نیستم اما الان با وزیر و سفیر دولت روحانی آمدید.

پزشکیان: من با روحانی چکار دارم؟



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۳۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس



صدای چه کسی به مشاورین جلیلی و قالیباف و زاکانی و هاشمی میرسد؟


📝اگر میرسد ، این سه نکته را به آنها انتقال دهد...


۱. چرا با ورود رئیسی به مسئله آرد و نان🥯 و بعد مدیریت و هوشمند سازی آن در کشور ، قیمت آرد در کشورهای همسایه از جمله عراق و افغانستان افزایش پیدا کرد؟ آیا کشور اینقدر در این زمینه ولنگار بود که ما نان کشورهای همسایه ها را میدادیم؟


۲. چرا دامدار ایرانی در اواخر دولت روحانی مجبور شده بود گاو شیرده خود را 🐄به کشتارگاه بسپرد؟ آیا جز این بود که به دلیل منع صادرات دام و پایین نگه داشته دستوری قیمت گوشت و بالا بودن علوفه داخلی هیچ صرفی برای نگهداری وجود نداشت و دامدار مجبور به حراج سرمایه خود کرد و دولت رئیسی با این شرایط دولت را تحویل گرفت که ما امروز رسیدیم به وضع قیمتهای موجود!


۳. آیا دلیل افسار گسیخته امروز قیمت مسکن و رهن و اجاره🏠 را نمیتوان در هشت سال تعطیلی ساخت مسکن دنبال کرد که وزیر مسکن روحانی با پررویی تمام گفت از افتخارات من این است یک مسکن نساختم و با این خیانت میلیون ها جوان را امروز معطل کرده!


و در پایان باید صریحا از کاندادها پرسید وزرای دولت روحانی در ستاد فلان کاندید چه میکنند؟ و کاندید فوق تکلیف خود را نسبت به مردم با عملکرد روحانی مشخص کند که آیا راه او آیا همان مسیر است که طی شد؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۰۳ ، ۰۸:۱۸
مهرداد بچه مثبت
به نام خدای شنهای طبس




جاذبه های پزشکیان برای قشر خاکستری👤🗳

۱. پزشکیان گفته کاری با حجاب مردم ندارد!

۲. تنها باسواد کاندیدها ، پزشکیان هست که دکتره!

۳. پزشکیان گفته من با همه دنیا مذاکره میکنم و هیچ مشکلی با جایی ندارم!

۴. قالیباف که رئیس مجلس بود ، مگر کاری کرده برای ملت؟!

۵. فردی که تیبا سوار هست و قدیمی فکر میکنه ، صلاحیت رئیس جمهور شدن را ندارد!

پینوشت:📝
قشر خاکستری ، نه وقت خواندن تحلیل مسائل را دارد ، و نه به موقع از اخبار اطلاع پیدا میکند ، پس با اخبار هدایت شده دم انتخابات از طریق کانالها و صفحات عامیانه مجازی به راحتی رای او عوض میشود ، آنها نه خبر دارند که پزشکیان علنا گفته از اقتصاد سر در نمی آورد ، و از فساد داماد و خاندان پزشکیان هم خبر ندارند ، یادشان رفته دولت رئیسی برای رفع مشکلات با کل دنیا مذاکره کرد ، یادشان رفته اعضای ستاد پزشکیان در دولت روحانی چند کارخانه را تعطیل کردند که رئیسی با زحمت آنها را مجدد راه اندازی کرد.
حال ، وظیفه دلسوزان کشور اینست با گفتگو چهره به چهره ، شبهات را رفع و روشنگری کنید ، تا خدای نکرده وزرای حسن روحانی در قالب تیم پزشکیان بر مملکت چیره نشوند و باز هم با وجود این همه خدمات دولت رئیسی به عقب بر نگردیم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۳۶
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای مهدی عج




تماس با فوریت های پلیس در ایران با شماره گیری 110 انجام میشود ، و این عدد در حقیقت ابجد نام مولا علی(ع) می باشد. همچنین تماس با فوریت های پلیس در آمریکا با شمـاره گیری
 911 انجام میشود ،  که بر اساس آموزه های فراماسونری عدد 911نعوذ بالله به معنی (عبور از خداوند) میباشد که دراین رابطه میتوان به طور گسترده در منابع خارجی و داخلی تحقیق نمود!




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۳ ، ۰۲:۱۰
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس









زاکانی: بنده نماینده بودم و یکی از آقایان نامزدهای کنونی وزیر بهداشت بود، متوجه خطا در آزمون دستیاری شدم و درخواست اطلاعات کردم، پاسخ ناقص دادند و مجبور به تحقیق و تفحص شدیم. معلوم شد آن زمان سوالات آزمون دستیاری را نفری ۳۰ میلیون تومان فروخته بودند و ۲۱ نفر در دادگاه محکوم شدند. اما آقای وزیر یا بی‌اطلاع بود یا از یک بی‌عدالتی محض دفاع می‌کرد!

http://rajanews.com/node/381420



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۰۳
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






مشهور ترین لقب امام حسین(ع) ، ابا عبدالله میباشد ، یعنی پدر عبدالله ؛ عبدالله بن حسین بن علی مشهور به علی‌اصغر، فرزند شیرخوار امام حسین(ع) که در واقعه کربلا به شهادت رسید. او عبدالله رضیع نیز خوانده می‌شود.


پژوهشى درباره نام، سن و کیفیّت شهادت طفل شیرخوار امام حسین(علیه السلام)

https://ensani.ir/fa/article/46164



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۰۱
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







وصل علی الحسین المظلوم، الشهید الرشید، قتیل العبرات و ....» «و درود فرست بر حسین مظلوم، شهید رشید، کشته شده اشک‌ها و...» [1]

سوالی که مطرح می‌شود این است که قتیل العبرات (کشته شده اشک‌ها) یعنی چه؟

باید گفت: «العبرات» از عبره است یعنی گریه‌ای که از سینه بیرون آید و کنایه از کسی است که با یادآوری مطلب و یا شخصی بغض گلویش را می‌گیرد و چشمانش اشک آلود می‌شود


امام حسین(ع) من کشته شده اشکم و هیچ مومنی مرا یاد نمی‌کند مگر آن که گریه کرده و بغض گلویش را بگیرد و اشک در چشمانش می‌آید.

منبع: شیخ صدوق، الامالی، قم، موسسه بعثت، اول، 1417 هـ .ق، ص200.


https://farsnews.ir/news/13921001001064




باید گفت: (العبرات) از عبره است یعنی گریه‌ای که از سینه بیرون آید و یعنی کسی به دلیلی بغض گلویش را می‌گیرد و چشمانش اشک آلود می‌شود ، امام حسین(ع) در حدیثی میفرماید: من کشته شده اشکم و هیچ مومنی مرا یاد نمی‌کند مگر آن که گریه کرده و بغض گلویش را بگیرد و اشک در چشمانش جمع شود.


منبع: شیخ صدوق، الامالی،ص200


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۳۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







آیت‌الله حائری شیرازی (ره) در پاسخ به گروهی از خبرنگاران غربی درباره آینده انقلاب اسلامی:

"به جز هرزه ها هیچکس زیر چترتان و پرچمتان نخواهد ماند و ما تمام پاکان جهان را، از چنگ شما بیرون می‌آوریم. ما با شما عالَم را قسمت می‌کنیم. پاکان عالم را از شما خواهیم گرفت و شما هرزه‌های ما را از ما خواهید گرفت؛ هرزه های ما برای شما و پاکان عالَم برای ما."

اگر در عمق اروپا و آمریکا یا حتی در درون اسرائیل، پاکی هست، بالاخره از صفوف شما خارج خواهد شد و به ما خواهد پیوست و اگر در درون خانه های ما، ناپاکی وجود داشته باشد، بالاخره از بین ما خارج خواهد شد و به شما خواهد پیوست. این قرار ما با شما....»


پاکان عالم از عمق اروپا و آمریکا به ما خواهد پیوست!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۱۴
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







مرحوم حضرت آیة الله حائری شیرازی:

 "خون شهدا گیرا است.

 کسی که در تشییع شهدا شرکت میکند ، گرفتار این خون میشود.

  این خون او را جذب میکند . او را منقلب میکند. او را از دنیا میکَند. دنیا را در نظر او کوچک میکند .

 خدا در نظر او بزرگ میشود. این مراسمی است که امام زمان علیه السلام به آن نظر دارد...".




خون شهدا گیرا است.کسی که در تشییع شهدا شرکت میکند ، گرفتار این خون میشود. این خون او را جذب میکند . او را منقلب میکند. او را از دنیا میکَند. دنیا را در نظر او کوچک میکند. خدا در نظر او بزرگ میشود. این مراسمی است که امام زمان علیه السلام به آن نظر دارد.









۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۳ ، ۰۰:۴۸
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس





امام رضا (ع) می فرماید:

رفَع یدَیک مِنَ الطَّعامِ وبِک إِلَیهِ بَعضُ القَرَمِ؛ فإنَّهُ أصَحُّ لِبَدَنِک، وأذکی لِعَقلِک، وأخَفُّ عَلی نَفسِک إن شاءَ اللّهُ.

در حالی که هنوز اندک اشتهایی داری، دست از غذا بکش؛ زیرا این کار، به خواست خدا جسم تو را سالم تر، فکرت را تیزتر و روانت را سبک تر می دارد. (گزیده حکمت نامه رضوی، ص 500 )








۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۰۳ ، ۰۱:۴۹
مهرداد بچه مثبت