به نام خدای مهدی عج
با ریختن آب به سرو صورتم به هوش آمدم و پس از دقایقی دریافتم که همه آنچه دیدم رؤیایی بیش نبوده است و...».
https://www.tabnak.ir/fa/news/410626
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
آیت الله بهجت: آنهایی که شهید شدند، آنهایی که شهید دادهاند، در راه خدا رفتهاند و در
راه خدا بودهاند، و خدا میداند چه تاجی به سر اینها ـ بالفعل ـ گذاشته
شده، ولو بعضیها نمیبینند مگر بعد از اینکه از این نشأت بروند. بعضیها
هم که اهل کمالند، شاید در همینجا ببینند که «فلان» بر سرش تاج است،
«فلان» بر سرش تاج نیست!! مقصود، شهادتِ نزدیکان انسان، خودش یک کرامتی از
خداست.
شهادت ـ اگر حسابش را بکنیم ـ موجب مسرّت است، نه موجب حزن. این حزنی که در
انسان پیدا میشود، بهخاطر این است که آن [شهید] رفت آن اتاق و ما ماندیم
این اتاق؛ دیگر فکر این را نمیکنیم که او حالش از حال ما بهتر است؛ ما
ناراحتی داریم، او راحت است. فکر این را نمیکنیم که الآن چه [چیزهایی] خدا
برای او قرار داده، و ما معلوم نیست چه جوری برویم؟ آیا با ایمان میرویم
یا نه؟ او با ایمان رفت و آن هم اینجور، شهید رفت. باید بفهمیم که شهادت،
از موجباتِ سعادت است؛ هر فردی را بالا میبرد، پایین نمیآورد. و این خانه
یک خانهای است که جای ماندن نیست
https://bahjat.ir/fa/content/918
به نام خدای شنهای طبس
وقتی نامه به خط مقدم میآمد، ثابت و ثاقب غیبشان میزد! یکی از رزمندگان متوجه شد وقتی همه گرم نامه خواندن هستند دوقولوها در کنج سنگر، گریه میکنند. آنها بیسرپرست بودند و هر بار
دلشان میشکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست گریه میکردند. بعدها هر دوبه شهادت رسیدند.
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی (عج)
به نام خدای شنهای طبس
ضد انقلاب برای سر بعضی پاسدارها هزار تومان جایزه می گذاشت،خیلی که ارزش طرفشان بالا می رفت ،سرش را سه هزار تومان هم می خریدند!
محمود که آمد،به یکی ، دو هفته نکشید، رفت توی لیست سه هزار تومانی ها!!اعلامیه اش را خودش آورد برامان.می خواند و می خندید.
دو سه هفته بعد،پام گلوله خورد.می خواستند بفرستندم مشهد.محمود آمد دیدنم.وقت خداحافظی با خنده گفت:راستی خبر جدید رو شنیدی؟
گفتم چی؟
گفت:قیمت سرم زیاد شده!
گفتم چقدر؟
گفت:بیست هزار تومن!!
چند ماه بعد،بوکان که آزاد شد،آن قیمت به دومیلیون تومان هم رسید!خاطراتی از شهید محمود کاوه
http://www.jamnews.com/detail/News/396127
ضد انقلاب برای سر بعضی پاسدارها هزار تومان جایزه می گذاشت،خیلی که ارزش طرفشان بالا می رفت ،سرش را سه هزار تومان هم می خریدند! محمود که آمد،به یکی ، دو هفته نکشید، رفت توی لیست سه هزار تومانی ها! اعلامیه اش را خودش آورد برامان میخواند و میخندید. دو سه هفته بعد،پام گلوله خورد! میخواستند بفرستندم مشهد. محمود آمد دیدنم. وقت خداحافظی با خنده گفت: شنیدی قیمت سرم زیاد شده! گفتم چقدر؟ گفت:بیست هزار تومن!! چند ماه بعد،بوکان که آزاد شد،آن قیمت به دومیلیون تومان هم رسید!
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
وقتی مرا از منطقه درگیری برگرداندند و بیمارستان رساندند مسئول نیروی انسانی را در بیمارستان دیدم و صدایش زدم تا مرا دید گفت: « تو زندهای؟» آخر هم خودم، خودم را پیدا کردم (خنده) مرا به ایران که برگرداندند وضعیت آشفتهای داشتم با برادرم تماس گرفتم و گفتم به مادرم خبر بدهد. مادرم که خودش را رساند بیمارستان برای پیدا کردن من پرده روبروی تختها را کنار میزد. وقتی پرده را کنار زد مرا نشناخت و رفت سراغ تخت کناردستیام که صدایش زدم. گفتم:«مامان من اینجایم» گفت: «خوبی؟» گفتم: «ببین پایم اینطوری شده؟» گفت: «فدای سر علیاکبر(ع)» گفتم:« راستش حاجخانم یه انگشتم را هم دادم.» گفت:« فدای سر ابالفضل(ع)» گفتم: « حاجخانم چشمم را هم دادم رفتهها» گفت: «عزیزتر از حضرت عباس (ع) که نیستی» خدا شاهد است تا به امروز بالای سرم گریه نکرده است. یک تعبیری دارد و همیشه میگوید: «پسرم یاس سفیدی بود که فرستادمش حالا یکذره کبود شده وگرنه هیچ فرقی نکرده» این مسیر را مدیون مادرم هستم. خیلی خوب برخورد کرد.»
منبع:
http://yon.ir/janbazm
#جانباز #مدافع_حرم #شهید #شهادت #حبیب_الله #عبداللهی #سوریه #جنگ #مصاحبه #شجاعت #مادر #چشم #انگشت #حضرت #ابوالفضل #عباس #علی_اکبر #حاج_خانم #عکس #نوشته #مامان #نشناخت #یاس #کبود #یاس_سفید
http://www.afsaran.ir/link/1263927
http://mehrdadz.blog.ir/post/528
http://sangariha.com/view/post:6858328/1463003956/
شخص بشار اسد برای بچههای رزمنده ایرانی موضوعیت نداشته است. اصلاً اینکه کسی برای بقای خانواده اسد بجنگد محلی از اعراب ندارد. با اینکه زمانی که ما ۸سال در جنگ بودیم تمام دنیا علیه ما بود و تنها کشور و دولتی که از ما حمایت کرد «حافظ اسد» بود. طبق مرام ایرانی الآن امروز حکومت اسد و کشور سوریه دقیقه درگیر همان چیزی است که ما درگیرش بودیم. مرام ایرانی ما میگوید که از آنها حمایت کنیم. مسئله بعدی هم این است که چهبسا جبهه مقاومت اسلامی را کس دیگری بهتر مدیریت کند عقل و فهم ما میگوید که از او حمایت کنیم. خود شخص موضوعیتی ندارد. اما چیزی که جمهوری اسلامی بابت آن هزینه میکند این است که دشمن از هر طریقی خواسته به جمهوری اسلامی ضربه بزند. جنگ عراق با ایران، تحریمهای اقتصادی، تهاجم و شبیخون فرهنگی و حربههای مختلف که علیه نظام اسلامی به کاربردند. اما راهی از پیش نبردند. «اسلام آمریکایی» و «شیعه انگلیسی» دو لبه یک قیچی هستند که میخواهند جریان اسلام ناب محمدی و خط مقاومت اسلامی را قیچی بکنند. در این میان چیزی که برای ما مهم است حفظ خط مقاومت است.»
ما برای حفظ خط مقاومت می جنگیم نه بشار اسد
مسئله بعدی این است که این جنگ نامنظم است. خاکریزی نیست. در خاکریزی عقبه حریف را میزند و شما اگر نیروی پیاده شجاعی داشته باشی جلو میروی. اما در نامنظم شما یک کوچه را اشتباه بروی وسط مسلحین قرارگرفتهای. دوست و دشمن در این جنگ معلوم نیست. یک نفر که از صبح با شما دوست است شب تا صبحش جاسوسی شما را میکند. شما اگر در این جنگ پشتیبانی فکری و محتوایی نداشته باشی عمراً نمیتوانی پایت را در این معرکه بگذاری. وحشت این جنگ به هیچچیزش نمیارزد. شما برای فرزندان این شهدا میلیارد میلیارد پول بریز اصلاً کسی حاضر است پدر یا همسرش را با چیزی عوض کند؟»
هیچ عقل سلیمی به خاطر پول در این جنگ حاضر نمی شود
به نام خدای مهدی عج