به نام خدای مهدی عج
کتاب با کاروان حسینی (از مدینه تا مدینه ج۱ ص 196)
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
جناب آقای حاج غلامحسین یزدان پناه نقل میکردند: شیخی از اهل منبر خیلی مشتاق دیدن آقای مجتهدی شده بود تا اینکه متوجه میشود آقا در منزل آقای حاج حسین مینایی به سر میبرند. وقتی به آنجا میرود و میخواهد وارد خانه شود ، یک مرتبه آقا از در دیگر خانه خارج میشوند ، آقای مینایی به طرف آقا دویده و به ایشان میگویند این شیخ خیلی مشتاق دیدن شماست و مدت هاست میخواهد شما را ببیند.
آقا میفرماید: او میخواهد مرا ببیند امام من نمیخواهم او را ببینم!
وقتی آقای مینایی علت آن را سوال میکنند آقا میفرمایند: پنجاه سال است بر روی منبر ها روضه حضرت سیدالشهدا(ع) میخواند اما تاکنون پلک های چشم خودش تر نشده است! سپس اقا از آن محل دور میشوند. وقتی آقای مینایی کلام ایشان را برای آن شیخ بازگو میکنند، او تایید میکند که همینطور است!
منبع: لاله ای از ملکوت جلد اول ص367
به نام خدای مهدی عج
بعد از ظهر یازدهم محرم بود ، زنان از سپاه ابن سعد درخواست کردند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع کنند. وقتی که چشم زینب (ع) به بدن برادر افتاد فریاد زد: ای محمد(ص) درود فرشتگان آسمان بر تو باد ، این حسین است که بر خاک افتاده و به خون آغشته شده است. این حسین توست که بدنش در بیابان افتاده و قطعه قطعه شده است. و سرش از قفا بریده شده است ، و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند ، و بر بدن فرزندان کشته ات باد صبا می وزد. (از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست) گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند کرد و گفت: الهی تقبل منا هذا القربان، (معبودا از ما این قربانی را بپذیر) و بعد ... همینکه سکینه به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن خود فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:
بعد از ظهر یازدهم محرم ، زنان از سپاه ابن سعد خواستند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا از شهدا وداع کنند. همینکه حضرت سکینه (دختر امام) به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی..أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی یعنی: ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
منبع: کفعمی ص۷۴۱به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
وصل علی الحسین المظلوم، الشهید الرشید، قتیل العبرات و ....» «و درود فرست بر حسین مظلوم، شهید رشید، کشته شده اشکها و...» [1]
سوالی که مطرح میشود این است که قتیل العبرات (کشته شده اشکها) یعنی چه؟
باید گفت: «العبرات» از عبره است یعنی گریهای که از سینه بیرون آید و کنایه از کسی است که با یادآوری مطلب و یا شخصی بغض گلویش را میگیرد و چشمانش اشک آلود میشود
امام حسین(ع) من کشته شده اشکم و هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر آن که گریه کرده و بغض گلویش را بگیرد و اشک در چشمانش میآید.
منبع: شیخ صدوق، الامالی، قم، موسسه بعثت، اول، 1417 هـ .ق، ص200.
https://farsnews.ir/news/13921001001064
باید گفت: (العبرات) از عبره است یعنی گریهای که از سینه بیرون آید و یعنی کسی به دلیلی بغض گلویش را میگیرد و چشمانش اشک آلود میشود ، امام حسین(ع) در حدیثی میفرماید: من کشته شده اشکم و هیچ مومنی مرا یاد نمیکند مگر آن که گریه کرده و بغض گلویش را بگیرد و اشک در چشمانش جمع شود.
منبع: شیخ صدوق، الامالی،ص200
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای هفت آسمان
دانی که چرا آب فرات است گل آلود ؟
شرمنده گی اش از لب عطشان حسین است ..
دانی که چرا چوب شده قسمت آتش ؟
بی حرمتیش برلب و دندان حسین است ..
دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند همه ی عمر ؟
خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است ..
دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام ؟
خائن به حریم و هدف و راه حسین است ..
دانی که چرا ماه رخش گشته مکدر ؟
تابیده سه شب بر تن عریان حسین است ..
دانی که چرا آب روان زمزمه دارد ؟
این زمزمه از غربت طفلان حسین است ..
دانی که چرا وقت تمنای دلت آب ؟
سوزد جگر از سوز علمدار حسین است ..
دانی که چرا کرببلا کوی منا شد ؟
چون ذبح عظیم غایت ایثار حسین است ..
دانی که چه سریست به شش گوشه مزارش ؟
دوگوشه ی آن قبر علی جان حسین است ..
دانی که چرا گریه کند سید سجاد همه ی عمر ؟
چون شاهد لبهای عطش بار حسین است ..
دانی که چرا یاد خرابه به دل ماست ؟
چون تربت نورانی زهرای حسین است ..
دانی که چرا ذکر حسین بر لب دانا ؟
جاری شده از بهر تولای حسین است ..
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش ؟
گویی که خدا نیز عزادار حسین است ..
به نام خدای شنهای طبس
گریه کردن باعث از بین رفتن غم ها شده و با هر اشک
کوله باری از مشکلات به فراموشی سپرده میشود ، اگر این اشک برای مقدس ترین وقایع بشری ریخته شود ، اثربخش ترین حالت را در انسان به وجود می آورد.
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
ماهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان)
من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
امام حسین(ع) در نگاه سیاستمداران و نویسندگان بزرگ خارجی
https://www.yjc.ir/fa/news/5367281
https://www.yjc.ir/fa/news/4159721
پیروزی هندوستان در راه امام حسین(ع) است
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدا شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
در همین راستا و در آستانۀ آغاز ماه محرم به بیانی نورانی از مولایمان امام حسین (ع) دربارۀ اهمیت این موضوع در دشمنی با اهلبیت(ع) اشاره میکنیم:
لمّا عَبَّأَ عُمَرُبنُ سَعدٍ أصحابَهُ لِمُحارَبَتِهِ علیه السلام و أحاطُوا بهِ مِن کُلِّ جانِبٍ حتّى جَعَلُوهُ فی مِثلِ الحَلْقَةِ فَخَرَجَ علیه السلام حتّى أتى الناسَ فَاستَنصَتَهُم فَأبَوا أن یُنصِتُوا حتّى قالَ لَهُم ـ : وَیلَکُم! ما علَیکُم أن تُنصِتوا إلَیَّ فَتَسمَعوا قَولی؟! و إنّما أدعُوکُم إلى سَبیلِ الرَّشادِ ... و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم.
هنگامى که عمربن سعد سپاهیان خود را براى جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفتند و امام علیه السلام بهسوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند خطاب به آنها فرمود: واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مىخوانم بشنوید ... همه شما از من نافرمانى مىکنید و به سخنان من گوش نمىدهید؛ زیرا شکمهایتان از حرام پر شده و بر دلهایتان مُهر [غفلت] خورده است. (بحارالأنوار، ج45)
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/06/19/1823656
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای شنهای طبس
https://snn.ir/fa/news/789367
https://akharinkhabar.ir/cinema/5626118
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
زیارت حضرت از راه دور
عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: یَا سَدِیرُ، تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ فِی کُلِّ یَوْمٍ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا، قَالَ: فَمَا أَجْفَاکُمْ! قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ؟ قُلْتُ: لَا، قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ؟ قُلْتُ: لَا، قَالَ: فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَهٍ؟ قُلْتُ: قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ، قَالَ: یَا سَدِیرُ، مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ وَ یَزُورُونَ لَا یَفْتُرُونَ، وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ، أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیهِ السَّلامُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّهً، قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ، إِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخَ کَثِیرَهً! فَقَالَ لِی: اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ، ثُمَّ تَلْتَفِتُ یُمْنَهً وَ یُسْرَهً، ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَی السَّمَاءِ، ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ، وَ الزَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ. قَالَ سَدِیرٌ: فَرُبَّمَا فَعَلْتُ فِی الشَّهْرِ أَکْثَرَ مِنْ عِشْرِینَ مَرَّهً.[۱] [۲]
سَدیر گفت: حضرت صادق علیه السلام به من فرمود: ای سدیر، آیا هر روز قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر، فرمود: چقدر شما جفاکارید! و سپس فرمود: در هر جمعه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر ماه زیارت می کنید؟ عرض کردم: خیر، فرمود: در هر سال زیارت می کنید؟ عرض کردم: گاهی زیارت می کنیم. فرمود: ای سدیر، چقدر به حسین علیه السّلام جفا میکنید! آیا نمی دانی خداوند دو میلیون فرشته ژولیده موی و خاک آلود دارد که به طور مداوم بر حسین بن علی علیه السلام گریه میکنند و قبر او را زیارت می کنند و خسته نمی شوند؟ ای سَدیر، چرا خود را مقیّد نمی سازی که هر جمعه پنج بار و هر روز یک بار قبر حسین بن علی علیه السلام را زیارت کنی؟ عرض کردم: بین ما و قبر او فرسخ ها فاصله است! فرمود: به بلندی برو، به سمت راست و چپ خود توجه کن، سرت را سوی آسمان کن و سپس به سوی قبر حسین بن علی علیه السلام توجّه کن و بگو:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
https://www.mashreghnews.ir/news/778754
به نام خدای سنهای طبس
بچه که مادرش نباشد بهانه میگیرد ، گاهی شکلاتی جواب میدهد برای فراموشی نبودن مادر
ولی خوب باز هم یادش می آید و باز بهانه میگیرد! شاید آن موقع یک اسباب بازی جدید جواب بدهد ، ولی قطعا باز هم خسته خواهد شد و غم نبودن مادر او را بی تاب خواهد کرد ، و ما را کلافه میکند که پس این مادر کجاست؟ ...
نمیشود هم سرزنشش هم کرد ؛ چون حق دارد ، بچه است و مادرش را میخواهد !!
این روز ها برخی غرق در دنیا شده فکر میکنند اگر فلان لباس را بپوشند ، یا فلان سفر را بروند ، یا فلان ماشین را بخرند ، یا فلان ملک را مال خود کنند ، حالشان خوب میشود ، و دیگر هیچ نمیخواهند ، نه ، نمیشود ، همه ما جنس مان چیز دیگری است ، اشتباهی فکر میکنیم ، ما جنس مان از خداست.
نه که اینها که شمردیم بد است ، نه اینها ، فقط سر گرم کننده است ، همچون اسباب بازیهای کودکی که دنبال مادرش میگردد !
به نظرم بهتر است ما هم دنبال مادرمان بگردیم ، و فکر میکنم این مادر زیاد از ما دور نیست ، و اینطوری بگویم بهتر است هر کجا نسیمی از خدا بوزد ، آن مادری که گفتم آنجاست ،
گاهی خدا میتوان در احوالپرسی همسایه ات احساس کرد
گاهی خدا را میتوان در لبخندی جست که به سیمای پدر و مادرت میزنی
گاهی خدا را میتوان در یاری فقیری جست که وقتی به او کمک میکنی هیچکس دیگر کارت را نمیبیند ، چون اصل کاری میبیند
گاهی خدا را در یاری هموطنی حس میکنی که سیل و زلزله کاشانه اش را ویران کرده و تو باید برای آسایش او آستین بالا بزنی
و گاهی هم وقتی پای پیاده میروی دیدار عزیز دل خدا در کربلا خدا را نزدیک تر حس میکنی!
و خیلی کارهای دیگر که میتوان نام برد که عطر خدا میدهد ...
همه اینها حالت را خوب میکند ، خیلی بیشتر از آنچه خیلی دنیا پرستان که فکر میکنند ، با سرگرمی هایشان حالشان خوب میشود ، و همه این تفاوت حال خوش ما و آنها در این است ، که جنس ما جنس خدایی است و باید اسباب بازی ها را رها کرده دنبال عشق اصلی برویم ...
به نام خدای مهدی (عج)
آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند.
http://www.aviny.com/article/aviny/chapters/matnefilm/part_6/05.aspxhttp://www.aviny.com/multimedia/aviny/index_01.aspx
به نام خدای مهدی عج
یک زمانی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ، انگلیس در مشهد برای هیئت های مذهبی کمک فرستاد، انگلیس و دربار پرچم های عزاداری بین هیئت ها تقسیم کردند، تو همین مشهد خودمان، بعد کودتای ۲۸ مرداد، قمه توزیع کردند، سفارت انگلیس پول داد و قمه توزیع کرد بین عزاداران امام حسین، گفت بزنید توی سر خودتان ولی با ما کاری نداشته باشید!
میگویند زمانی که روسها آذربایجان را گرفته بودند، روز عاشورا که بیست تا سی هزار قمه زن در خیابانهای تبریز آمده بود، همانروز روسها عالم مشروطه خواه و مجاهد تبریز-میرزاعلی ثقه الاسلام تبریزی- را گرفته بودند و میخواستند اعدامش کنند، در میدان مرکزی شهر این آخوند مجاهد را آوردند به دار بکشند، بیست هزار مرد هم در خیابانها، قمه میزدند، یکی رفت پیش قمهزنها. گفت شما که اینها را توی سر خودتان میزنید، من نمیگویم توی سر روسها بزنید ولی لااقل با همین قمهها بیایید به میدان اعدام و پای چوبه دار که اینها ببینند بیست هزار آدم قمه به دست آمده و بترسند و ایشان را به دار نکشند، قمهزنها گفتند برو خجالت بکش، اباعبدالله را سیاسی نکن، امام حسین را بگذار برای ما، امروز ما آمدیم با امام حسین حال کنیم و قمه بزنیم ...
خب این نوع امام حسین را، انگلیس و روس قمه هایش را میخرند و هدیه میدهند...
استاد رحیم پور ازغدی/ سال ۹۱/ زندگی به سبک امام حسین
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای مهدی عج
.#آیت_الله_مجتهدی #مجتهدی_تهرانی #آیت_الله #داش_مشتی #داش_مشدی #استخاره #شیخ_مجتهدی #کربلا #عاشورا #نینوا #بسیج #محرم #ماه_محرم #ماه_خون_بر_شمشیر #مقدس_نما #امام_حسین_ع #جنگ #دفاع_مقدس #داعش #عراق #سوریه #ایران #امریکا #غیرت #زنجیر_زنی #عزاداری #عقرب #خاکوبی #تتو #عکس
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج