دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

مهدویت + ولایت + شهادت

دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد

تمامی تلاش ها در این وبلاگ ؛ جلب رضایت امام حاضر و ناظرمان مهدی عج است ؛ امید است با عنایت ایشان موفق باشیم ...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شفا» ثبت شده است

به نام خدای مهدی عج






جرعه ای به نیت شفا

یکی از سربازهایی که در تفحص کار میکرد آمد پهلویم و با حالت ناراحتی گفت مادرم مریض است!  گفتم خب برو مرخصی ان شاء اللَّه که زودتر خوب میشود ، برو و ببریش دکتر و درمان، گفت نه به این حرفها نیست. میدونم چطور درمانش کنم و او چه دوایی دارد. آن روز شهیدی پیدا کردیم که قمقمه اش پر بود از آبی زلال و گوارا با اینکه بیش از ده سال از شهادت او گذشته بود ، قمقمه همچنان آبی شفاف و خوش طعم داشت. ده سال پیش در فکه زیر خروارها خاک و حالا کجا! بچه ها هر کدام جرعه ای از آب به نیت تبرک و تیمّن خوردند و صلوات فرستادند. آن سرباز رفت به مرخصی و چند روز بعد شادمان برگشت! از چهره اش فهمیدم که باید حال مادرش خوب شده باشد. گفتم الحمدالله مثل اینکه حال مادرت خوب شده و دوا و درمان مرثر واقع شده! جا خورد. نگاهی انداخت و گفت: نه آقا سید دوا و درمان موثر نبود راه اصلی اش را پیدا کردم! تعجب کردم . نکند اتفاقی افتاده باشد. گفتم پس چی؟ گفت چند جرعه از آب قمقمه آن شهید که چند روز پیش پیدا کردیم بردم تهران و دادم مادرم خورد. به امید خدا خیلی زود حالش خوب شد ، اصلا نیتم این بود که برای شفای او جرعه ای از آب فکه ببرم.

جرعه ای آب زلال

حاج آقای کربلایی مسئول عقیدتی سیاسی یگان ژاندارمری مستقر در فکه بود تعریف میکرد: در یگان ما عده ای هستند که کارشناس آب و مسائل کشاورزی اند. یک روز رفتم پهلویشان و گفتم اگر آبی داخل قمقمه و دوازده سال زیر خاک بماند چه میشود؟ خیلی عادی گفتند: خب معلومه خواه ناخواه تبدیل به لجن میشود که آن هم به دلیل شرایط زیر خاک و زمان زیاد است و...
بعد برای هر کدام جرعه ای  از آبی که داخل قمقمه بود ریختم و دادم و گفتم بخورید. آب را سرکشیدند و پرسیدم حالا به نظر شما این آبی که خوردید چه جوری بود؟

همه متفق القول گفتند: هیچی آبی تازه و زلال ، بدون هر گونه ماندگی ... خنده مرا که دیدند، جا خوردند پرسیدند: علت خنده ات چیست؟ قمقمه را نشانشان دادم و گفتم این آبی که شما خوردید متعلق به این قمهمه بود که دوازده سال تمام زیر خاک کنار یک شهید بوده و...
مات و مبهوت به یکدیگر نگاه میکردند. اول فکر کردند شوخی میکنم. باورشان نمیشد. آب آنقدر زلال و خوش طعم باشد. لحن صلواتی که فرستادند ،تعجب و بهتشان را میرساند.

منبع: کتاب تفحص ص 156 و 157

https://www.hamshahrionline.ir/news/896111


جرعه ای به نیت شفا

یکی از سربازها که در تفحص کار میکرد آمد پهلویم و با حالت ناراحتی گفت مادرم مریض است! گفتم خب برو مرخصی و مادرت را ببر دکتر! آن روز شهیدی پیدا کردیم که با اینکه بیش از ده سال از شهادتش گذشته بود قمقمه اش پر بود از آب زلال و گوارا. بچه ها هر کدام جرعه ای از آب به نیت تبرک خوردند. آن سرباز به مرخصی رفت و چند روز بعد شادمان برگشت! پرسیدم مگر حال مادرت خوب شده؟ گفت: نه! دوا و درمان موثر نبود راه اصلی اش را پیدا کردم! گفتم: چطور؟ گفت: چند جرعه از آب قمقمه آن شهید که چند روز پیش پیدا کردیم بردم تهران و دادم مادرم خورد. به امید خدا خیلی زود حالش خوب شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۰۳ ، ۲۳:۱۹
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس







سال ها بود خانواده منتظر بودند مدتی قبل برادران شهید میخواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان برپا کنند.
شهید به خواب برادر میاید و میگوید دست نگه دارید!
بعد از دو سال خواهر شهید در خواب میبیند که در منطقه پونک تهران و محله سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و برادرش یعنی شهید ملاحسنی هم حضور دارد. خواهر با خوشحالی از او میپرسد شما اینجا چه میکنی؟
برادر میگوید من آمده ام شفاعت کنم تمام اینها را که در تشییع شهدا هستند...
حتی کسانی که در پیاده رو راه می روند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم




شهیدی که تماشاچی ها را شفاعت می کند

من آمده ام شفاعت کنم...تمام اینها را... سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو  راه می روند و برای تشییع هم نیامده اند را هم شفاعت می کنم....

شهید حمیدرضا ملاحسنی (یکی از شهدای گمنام مدفون در بوستان نهج البلاغه تهران)

محمد سمیر در مورد شهید ملاحسنی می گوید : ایشون از اقوام هستند و قضیه از این قرار است که....

سال ها بود خانواده منتظر بودند 2 ،سال پیش برادران شهید می خواستند مقبره ای را به صورت نمادین برای ایشان برپا کنند.که شهید به خواب برادر میاید و می گوید دست نگه دارید.بعد از 2 سال شبی خواهر شهید در خواب می بیند که در منطقه پونک سردار جنگل تشییع پیکر شهداست و شهید ملا حسنی هم حضور دارد از او می پرسد شما اینجا چه می کنی؟ شهید می گوید من آمده ام شفاعت کنم...تمام اینها را... سپس می گوید من حتی کسانی که در پیاده رو  راه می روند و برای تشییع هم نیامدند هم شفاعت می کنم....

شهیدی که تماشاچی ها را شفاعت می کند

خواهر شهید همیشه سر مزار شهید پلارک می رود.(شهیدی که از مزارش بوی عطر پراکنده می شود)

در یکی از روزها بر قسمت سر مزار در قاب بالای سر در یک عکس برادر خود را کنار شهید پلارک می بیند که بالای سرش علامت ضربدری وجود دارد.پس از بررسی خانواده شهید پلارک را جویا می شود خانواده ایشان می فرمایند که شهید پلارک هر کدام از دوستانشان که به فیض شهادت نائل می شدند بالای سرشان یک ضربدر میزد و معلوم گردید که شهید ملاحسنی از دوستان و همرزمان شهید پلارک بوده..

خواهر شهید ملاحسنی ، شهید پلارک را به بی بی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (س) قسم می دهند که به برادرم بگو  یه نشانه ای چیزی از خودش به ما بدهد...

خواهر شهید دل شکسته و چشم انتظار برادر شهید مفقودالاثر خود را در خواب می بیند و او به خواهر می گوید نمی خواهی مرا ببینی، من که برای دیدار شما آمده ام. خواهر می گوید کی، شهید به او می گوید در پارک نهج البلاغه سه شهید دفن کرده اند .قبر وسطی مربوط به من است، خواهر از خواب بلند می شود و تعجب می کند که این چه خوابی است که بعد ار 27 سال برادر شهیدش به خواب او می آید. در شب بعد مجدداً شهید به خواب خواهر می آید و می گوید نمی خواهی مرا ببینی من منتظرت هستم. و مشخصات جنازه بی سر قبر وسط را به او می دهد. خواهر صبح اقدام به پرس و جو می کند و مطلب را با سپاه در میان می گذارد و پس از بررسی و یافتن همرزمان شهید و جویای نحوه شهادت او، قبر شهید مورد تأیید واقع می شود. و او شهید حمید رضا ملاحسنی است

در تاریخ 12 دی امسال هم مراسم تعویض سنگ قبر ایشان انجام می شود بیایید که قرار است همه را شفاعت کند.....

وصیتنامه شهید مفقودالاثر حمید رضا ملاحسنی

«بسم رب الشهدا والصدیقین»

من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدالله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»

بعضی از آن مؤمنان بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملاً وفا کردند، بعضی از آنها بر آن عهد ایستادگی کردند و شهید شدند و برخی به انتظار شهادت مقاومت کرده و عهد آنها تغییر نکرد.

چه عارفانه است ناله آخرین را سر دادن چه عاشقانه است لبیک آخرین را گفتن

https://article.tebyan.net/148402






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۰ ، ۰۱:۴۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای  طبس






روایت یک شفا یافته توسط امام رضا(ع) در مورد عزاداری برای امام حسین ع

امام رضا ع: تا زمانی که برای جدم
 امام حسین (ع) عزاداری می کنید
به مملکت تان آسیبی نمی رسد!


https://aparat.com/v/G5j3m

https://www.roshangari.ir/video/64217

امام رضا ع: تا زمانی که برای جدم امام حسین (ع) عزاداری می کنید به مملکت تان آسیبی نمی رسد! ، دریافت صوت کامل https://www.roshangari.ir/video/64217





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۴۷
مهرداد بچه مثبت

به نام خدای شنهای طبس






شفا با آیه شفا

سید محمود حمیدى نقل مى کرد:

در مرض عمومى آنفلونزا (محرم 1337 هجرى قمرى ) که بیشتر اهالى شیراز، حتى من و خانواده ام ، بدان مبتلا شدیم . من از شدت مرض بیهوش شدم و در حال بیهوشى ، مرحوم سید میرزا (امام جماعت مسجد فتح ) را دیدم که در مسجد وکیل پس از نماز جماعت به یک نفر گفت :

به مردم بگو دست راست خود را بر دو شقیقه خود گذارید و آیه شریفه :

و ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین و لا یزید الظالمین الا خسارا(281)

را هفت مرتبه بخوانید، و این آیه را بر هر که بخوانید خدا شفا مى دهد. چون به هوش آمدم این آیه شریفه را هفت مرتبه خواندم ، خدا مرا شفا داد. برخواستم و دست بر شقیقه فرزندم گذاردم او هم شفا پیدا کرد و از بستر بیمارى برخواست .

بدین ترتیب آیه را بر تمام اهل خانه خواندم همه آنان شفا یافتند. پس از آن سال هر کس از خانواده ام به سردردى ، دچار مى شد، همین آیه را بر او مى خواندم ، فورا شفا مى یافت .(282)

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ﴿۸۲﴾
و ما آنچه را براى مؤمنان مایه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى ‏کنیم و[لى] ستمگران را جز زیان نمى‏ افزاید (۸۲)

منبع: کتاب (تاثیر قرآن در جسم و جان) نوشته صالحى حاجى آبادى

lish.ir/1u49

https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/151158/47



آیه اى در معالجه تب (ربع )(283)

حسن ابن طریف گفت : دو مسئله در دلم خطور کرد که خواستم به وسیله نامه از حضرت امام حسن عسگرى (علیه السلام)بپرسم . یکى درباره این که ، وقتى حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام ) قیام کند به چه نحو میان مردم حکم مى کند، و مجلس حکم وى در کجا است ؟ دیگرى درباره این که دوا و علاج تب (ربع ) چیست ؟ ولى سوال دوم را فراموش کردم و ننوشتم .

وقتى حضرت امام حسن عسگرى (علیه السلام ) جواب را فرستاد دیدم در آن نوشته بود حضرت حجه (علیه السلام ) وقتى قیام کند، مثل حضرت داود (علیه السلام ) به علم خود (و به باطن اشخاص ) در میان مردم حکم مى کند و شاهدى هم نمى خواهد.
و در ذیل آن نوشته بود. مى خواستى در مورد تب (ربع ) بپرسى و فراموش کرده بودى ، این آیه را در ورقه اى بنویس و بر شخص تبدار بیاویز، به اذن خدا (انشا الله ) شفا پیدا مى کند. و آیه این است :

یا نارکونى بردا و سلاما على ابراهیم (284)

حسن بن طریف مى گوید: ما به همین دستور که امام حسن (علیه السلام ) داده بودند، عمل کردیم و مریض مورد نظر خوب شد.(285)


قُلْنا یا نارُ کُونی‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلی‏ إِبْراهیمَ

( سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما ) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!»


منبع: کتاب (تاثیر قرآن در جسم و جان) نوشته صالحى حاجى آبادى

lish.ir/1u49

https://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/151158/47



سید محمود حمیدى: در مرض عمومى آنفلونزا 1337قمرى که بیشتر اهالى شیراز بدان مبتلا شدند ؛ از شدت مرض بیهوش شدم ، در حال بیهوشی مرحوم سید میرزا (امام جماعت) را دیدم گفت: به مردم بگو دست راست خود را بر دو شقیقه خود گذارید و آیه: وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا را 7مرتبه بخوانید، تاخدا شفا دهد. چون به هوش آمدم این آیه شریفه را 7مرتبه خواندم ،خدا مرا شفا داد. بعد بر تمام اهل خانه خواندم همه آنان شفا یافتند!





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۳۰
مهرداد بچه مثبت