به نام خدای مهدی عج
کتاب با کاروان حسینی (از مدینه تا مدینه ج۱ ص 196)
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
امام حسین(ع) هنگام شهادت فرزنش فرمود:
هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ
یعنی: پروردگارا هر چه بر سر من میاید در برابر چشمان توست
از این رو (همگی) بر من آسان است. سپس ادامه دادند ، رب إِن تَکُ حَبَستَ عَنَّا النَّصرَ مِنَ السَّماءِ، فَاجعَل ذلِکَ لِما هُوَ خَیرٌ، وَانتَقِم لَنَا مِن هَؤُلاءِ الظّالِمینَ ، یعنی: پروردگارا اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی پس آن نصر و یاری را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.
منبع: الأرشاد ج2 ص16
امام حسین(ع) هنگام شهادت فرزندش فرمود: هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ یعنی: پروردگارا هر چه بر سر من میاید در برابر چشمان توست! از این رو (همگی) بر من آسان است. سپس فرمودند: پروردگارا اگر یاریِ آسمانی ات را از ما دریغ داشتی پس آن نصر و یاری را برای کسی (مهدی) که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر!
خداوندا همه سختی ها برمن آسان است
به نام خدای مهدی عج
بعد از ظهر یازدهم محرم بود ، زنان از سپاه ابن سعد درخواست کردند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا بار دیگر با اجساد شهدای خود وداع کنند. وقتی که چشم زینب (ع) به بدن برادر افتاد فریاد زد: ای محمد(ص) درود فرشتگان آسمان بر تو باد ، این حسین است که بر خاک افتاده و به خون آغشته شده است. این حسین توست که بدنش در بیابان افتاده و قطعه قطعه شده است. و سرش از قفا بریده شده است ، و لباسهایش به یغما رفته است. و دخترانت اسیر شده اند ، و بر بدن فرزندان کشته ات باد صبا می وزد. (از این گفتار هر دوست و دشمنی گریست) گریه و ندبه در آن حال بسیار شد. سپس آن بانو بدن برادر را رو به آسمان بلند کرد و گفت: الهی تقبل منا هذا القربان، (معبودا از ما این قربانی را بپذیر) و بعد ... همینکه سکینه به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن خود فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:
بعد از ظهر یازدهم محرم ، زنان از سپاه ابن سعد خواستند که آنها را از کنار قتلگاه عبور دهند تا از شهدا وداع کنند. همینکه حضرت سکینه (دختر امام) به کنار بدن مطهر اباعبدالله رسید گردن به گردن مطهر ولی الله نهاد ، بعد از آن فرمود که شنیدم از حنجره مبارک (حضرت اباعبدالله الحسین ع) این ندا آمد:شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی..أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی یعنی: ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!
منبع: کفعمی ص۷۴۱به نام خدای هفت آسمان
دانی که چرا آب فرات است گل آلود ؟
شرمنده گی اش از لب عطشان حسین است ..
دانی که چرا چوب شده قسمت آتش ؟
بی حرمتیش برلب و دندان حسین است ..
دانی که چرا جغد به ویرانه نشیند همه ی عمر ؟
خاکم به دهن باد که آن جای یتیمان حسین است ..
دانی که چرا کوفی و شامی شده بد نام ؟
خائن به حریم و هدف و راه حسین است ..
دانی که چرا ماه رخش گشته مکدر ؟
تابیده سه شب بر تن عریان حسین است ..
دانی که چرا آب روان زمزمه دارد ؟
این زمزمه از غربت طفلان حسین است ..
دانی که چرا وقت تمنای دلت آب ؟
سوزد جگر از سوز علمدار حسین است ..
دانی که چرا کرببلا کوی منا شد ؟
چون ذبح عظیم غایت ایثار حسین است ..
دانی که چه سریست به شش گوشه مزارش ؟
دوگوشه ی آن قبر علی جان حسین است ..
دانی که چرا گریه کند سید سجاد همه ی عمر ؟
چون شاهد لبهای عطش بار حسین است ..
دانی که چرا یاد خرابه به دل ماست ؟
چون تربت نورانی زهرای حسین است ..
دانی که چرا ذکر حسین بر لب دانا ؟
جاری شده از بهر تولای حسین است ..
دانی که چرا خانه حق گشته سیه پوش ؟
گویی که خدا نیز عزادار حسین است ..
به نام خدای شنهای طبس
بتو از دور سلام ؛ از طرف وصلهی ناجور سلام
به تو از دور سلام به سلیمان ... جهان از طرف مور سلام
به تو از دور سلام دل من ... واسه زیارت میزنه شور سلام
به تو از دور سلام به حسین .... از طرف وصلهی ناجور سلام
همه دنیام حسین من فقط .... تو رو برا خود تو میخوام حسین
همه دنیام حسین یاد گرفتم .... اسمتو از لب بابام حسین
همه دنیام حسین واسه ..... اربعین بده توون به پاهام حسین
به نام خدای شنهای طبس
https://snn.ir/fa/news/789367
https://akharinkhabar.ir/cinema/5626118
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای شنهای طبس
این شهر شبیه هیچ یک از شهرهایی که دیدهام نیست. در خیابانهایش به سختی میتوانی راه بروی. ازدحامی که تا به حال ندیدهای. ولی هیچکس از این ازدحام مستاصل نیست. انگار عجلهای نیست. انگار همین کنار هم بودن در خیابانهای این شهر و تنفس هوای مشترک در این ایام برای زائرانش کفایت میکند.
و زائرانی که دیگر فقط عراقی نیستند و این سالها بقیه هم به آنها پیوستهاند.
زائرانی که با سرعتی عجیب راه میروند. انگار برای قراری مهم دیر کرده باشند. زائرانی از هر شکل. از هر رنگ. از هر پوشش. از هر طبقه اقتصادی.
اولین چیزی که مبهوتت میکند همین بی پایانی تعدادشان است. همین شمرده نشدنی بودنشان.
باید ببینی با چشمهای خودت تا باور کنی اینجا بیاهمیتترین و نامرئیترین بازیگر، دولت است و سازمانها و وزارتها و دستگاه عریض و طویلش. اینجا چنان این «مردم» و قدرت عجیبی که از کنار هم بودن بواسطهی این حرکت مییابند، پررنگ است که هر نیروی دیگری رنگ میبازد. در سازماندهی اینجا، حتی دولت عراق هم نقشش بیاهمیت است، چه رسد به دولت کشور همسایه. اینجا حتی امنیتش هم با نیروهای مردمی است.
تو فقط ده دقبقه راه رفتن نیاز داری تا بفهمی آنهمه خبر درباره خرج منابع مالی ایران در اربعین ونقش حکومت ایران و فلان نهاد و سازمانش در سازماندهی اربعین یک شوخی بیشتر نیست. که اگر همه دولتهای منطقه هم جمع میشدند و تمام توانشان را میگذاشتند و میخواستند هم نمیتوانستند یک میلیون از این زائران را به مقصد برسانند. چه رسد به بیست و چند میلیون
در ابتدا، از منظر خودِ غربیشدهات وحشت میکنی و میپرسی نکند هرلحظه آشوبی رخ دهد و فاجعهای؟ با اینهمه مردم؟ بدون دولت در نقش پدر؟ ولی هیچ فاجعهای رخ نمیدهد. که نظمی دقیق در میان این بینظمی ظاهری وجود دارد. نظمی با منطقی متفاوت.
اربعین نوعی زدن زیر میز نظم دولت مدرن است و بهم ریختن نظم بوروکراتیک و تکنوکراتیک این دولت مدرن. جایی که در آن اداره امور مردم توسط مردم بدون میانجی دولت صورت میپذیرد.
و از خودت میپرسی چگونه میشود در یک کوچه شهر یک لوله آب که میترکد چشمهای همه به آسمان دولت دوخته میشود و تا دولت نیاید همه فلج و ناتوان میشوند و اینجا بیست میلیون میآیند و میروند و کارهایشان را سامان میدهند و فاجعهای رخ که نمیدهد هیچ، فردی هم وعدهی غذا و آبش ثانیهای دیر نمیشود؟
به نام خدای شنهای طبس
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی (عج)
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج
به نام خدای مهدی عج